پیرامون قرارداد ننگین فروش دریای خزر به روسیه و اظهارات رجب صفروف نماینده روسیه

اظهارات رجب صفروف نماینده روسیه درمورد تقسیم دریای خزر به حدی مضحک است که یک کودک دبستانی هم حرفهای وی را قبول نخواهد کرد.

صفروف در مصاحبه می گوید دریای خزر بین ایران و روسیه بصورت تساوی تقسیم شده. بعد می گوید ۵۰ درصد به روسیه و ۵۰ درصد به ایران تعلق داشته است. درجای دیگر می گوید قرارداد بوده که دریای خزربین روسیه و ایران تقسیم شده ولی ثبت نشده بوده است. بعد چون سند نداشته بنابراین نمی شود گفت چقدر به چه کشوری تعلق داشته؟ بعد هم در شوروی آن روزگاراتفاقاتی افتاده که در قسمت خزر، روسیه به چهار قسمت تقسیم شده.
وی در سه مصاحبه طی دو روز، آسمان وریسمان را بهم می بافد تا ثابت کند بهای فروپاشی روسیه را ایران هم باید بپردازد. طبق استدلال وی اگر در قسمت شوروی سابق این کشور بجای چهار قسمت سی تکه یا بیشتر شده بود حال معلوم نبود سهم ایران چقدرمی شد؟؟؟

جالب تر اینکه وی اعتراف می کند بیست سال ییش آنها منتظر بودند ایران سهم ۵۰ درصدی اش را مطالبه کند وآنها تعجب کردند که چرا ایران از حقوقش دفاع نکرده است. وی ادامه می دهد آنها حاضر بودند خیلی بیشتر از ۲۰ درصد به ایران پیشنهاد کنند، ولی چون یک « امر الهی» برای کشورهای جدا شده از روسیه رسیده، آنها این هدیه الهی (بخوان بی لیاقتی سران رژیم) را قبول کردند. صفروف ادامه می دهد بیست سال طول کشید تا ایرانیها قبول کنند ۲۰ درصد غیرممکن است و سهم آنها ۱۳/۹می باشد؟
آقای صفروف دلیل اینگونه تقسیم بندی خزر را تکنیکی و فیزیکی ذکر می کند، بدون اینکه منطقی در اظهاراتش پیدا شود که چطور حتی ۲۰ در صد به ۱۳/۹ کاهش پیدا می کند.
نماینده روسیه از کلاه گشادی که بر سر حاکمان ایران گذاشتند به حدی به وجد آمده که در مصاحبه جداگانه ای ادعا می کند:
«خداوند برای شما یک رهبری را ، یک شخص فوق العاده بی نظیری را برای شما پیشنهاد کرده که آنهم رهبر جمهوری اسلامی ایران است. من سخنان ایشان را می شنوم احساس می کنم مثل یک پدر صحبت می کند. احساس می کنم یک مردی دارد صحبت می کند که از او یک نور الهی دارد خارج می شود و....»

این خزعبلات نماینده روسیه مارا بیاد این داستان انداخت که:
پیرمردی قاطری داشت که از طریق بارکشی با این حیوان امرار معاش می کرد . از مال دنیا به جزچند پتوی کهنه و یک گربه چیزدیگری نداشت. دو پسر داشت که یکی اهل کسب وکار بود و روزگارش از برادر کوچکتربهترشده بود.
روزی پدر پیرفوت کرد و پسر بزرگترکه زودتر خودرا به خانه رسانده بود اموال پدر را تقسیم کرد. قاطر را که هنوزقدرت بارکشی داشت و میتوانست با آن پول دربیاورد برای خودش برداشت ونامه ای برای برادر کوچکش با این مضمون نوشت:
برادر عزیزم چند روز پیش پدر فوت کرد، منهم اموال را تقسیم کردم . میدانم که تو همیشه عاشق گربه بابا بودی بنا براین:
این گربه میو میو کن بابا برای تو
این قاطر چموش لگد زن برای من

مرگ بر رژیم جمهوری اسلامی ایران
ننگ و نفرت بر عوام فریبان و چپاولگران
شرم بردولت روسیه که از شرایط دیکتاتوری حاکم بر مردم ایران سوء استفاده می کند تا در ازای کمک به بقاء رژیم حاکم برایران سهم آبا واجدادی خزرکه متعلق به مردم ایران است را از آن خود سازد.


A.C.P- Postfach 12 02 06-60115 Frankfurt am Main-Germany

Fax: 00-49-221-170 490 21

Web Site: http://www.iranian-fedaii.de

E-Mail: organisation@iranian-fedaii.de

سایر مقالات:


حسین زهری
۱
حسین زهری