گرامی باد
چهلمین سالگرد قیام بهمن ۱۳۵۷ و
  چهل و هشتمین سالگرد حماسه سیاهکل

۱۹ بهمن ۱۳۴۹ یادآور حمله دلاورانه چریکهای فدایی خلق ایران به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل می باشد. در آن هنگامه تاریخی ستیز قهرآمیز فدائیان خلق ضربت نیرومندی بر پیکر رژیم شاهنشاهی ایران وارد ساخت. خروش چریکهای فدایی خلق درسیاهکل به رکود چندین ساله مبارزات توده ای پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ پایان بخشید ، افسانه شکست ناپذیری رژیم شاهنشاهی را درهم شکست و سرآغاز جنبش نوین کمونیستی ایران شد.
از آن پس شور مبارزه در میان اقشار مختلف اجتماعی بیش از پیش برانگیخته شد. در روند مقاومت و ایستادگیهای وصف ناپذیر آزادیخواهان ایران، دیری نپائید توده های مردم ، بویژه کارگران به صف مبارزه و اعتصاب سراسری پیوستند.

در بهمن ماه ۱۳۵۷ خیزش سراسری مردم به اوج رسید. کارگران ، زنان، دانشجویان ، دانش آموزان و عموم زحمتکشان ایران با انگیزه سرنگونی رژیم سلطنتی و استقراردمکراسی به قیام سراسری پیوستند. در پرتو اعتصابات عظیم کارگران ، دانشگاهیان ، معلمین و سایر اقشار اجتماعی، ارکان اقتصادی رژیم به لرزه درآمد. نافرمانی مدنی به تمام نهادهای دولتی سرایت کرد و سرانجام عزم راسخ و اراده توده های مردم بر دیکتاتوری شاهنشاهی پیروز شد.
در ایامی که نیروهای انقلابی و مبارز پادگانهای رژیم شاه را یکی پس از دیگری تسخیر می کردند، زدوبندهای پنهانی بین امپریالیسم آمریکا و آیت الله خمینی برای حفظ سیستم نظام سرمایه داری ایران ، ماشین دولتی و ارگانهای سرکوب جریان داشت. از اینرو با وجودیکه رژیم شاه سرنگون شد ولی کلیه ارگانهای اداری ، نظامی و امنیتی رژیم شاه دست نخورده به حاکمان جدید سپرده شد. سردمداران رژیم جمهوری اسلامی ایران بتدریج با کمک مشاوران پنهان و آشکار امپریالیسم، رژیمی را به مردم تحمیل کردند که جمهوری اسلامی ایران نام گرفت.

از بدو استقرارحکومت اسلامی ، این رژیم بی درنگ به سرکوب نیروهای انقلابی وخلقهای تحت ستم ایران پرداخت. با اطمینان از پشتیبانی دولتهای غربی جنگ ۸ ساله با عراق را برپا نمودند. پس ازپایان جنگ با تکیه بر اندک تجربه جنگی وکسب حداقل دانش موشکی با کمک چین ، کره شمالی و روسیه، بلند پروازیهای سیاسی - ایدئولوژیک این رژیم بطور بیمارگونه ای افزایش یافت.

رژیم جمهوری اسلامی ایران در سالهای اولیه حکومت خود توانست با انواع ترفندها مدتی مردم را اغوا کند. ابتدا خمینی بنحو سخیفانه ای خود را نماینده خدا بر روی زمین معرفی کرد، چراکه وی سید بود و«سادات اولاد پیغمبر» امتیازات الهی دارند. همزمان حکومت اسلامی تلاش کرد تمام بنیادهای فرهنگی و فکری مترقی جامعه ایران را ضعیف و نابود کند. آنگاه که تحت تأثیر مبارزات بی امان مردم نتوانستند امتیازات استثنایی خودرا حفظ کنند، درصدد برآمدند تا توجه «بندگان خدا» را به بازار پر رونق ورود قریب الوقوع امام دوازدهم معطوف دارند.

اکنون با گذشت چهل سال مردم در اقصی نقاط ایران به ماهیت تبهکارانه این رژیم پی برده اند. دیگر نه کسی به« سادات اولاد پیغمیر» توهم دارد و نه هیچ جوان علم آموخته ای حاضر است گوش به موهومات آخوندزاده هایی فرا دهد تا او را از روز قیامت بترسانند.امروز اکثریت جامعه ایران به این حقیقت پی برده است که پیروی از «کرامات» اولاد پیغمبربا کمی تفاوت همان سلطنت موروثی است، چراکه درجهان تشیع امامت ارثی است وتمام قیل و قال مجلس خبرگان ، مجلس شورای اسلامی ، شورای مصلحت نظام و تمام مراکز دینی بدین خاطر است تا قدرت سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی ایران همچنان در دست «فقها» باقی بماند. ترفند کنونی رژیم که هر روز از بام تا شام به گزافه تبلیغ می کند «قدرت منطقه ای» شدن حکومت اسلامی است. بر بستر اینگونه ادعاهای پوچ سالانه میلیاردها دلار منابع طبیعی ایران را به بهای نازلی بفروش می رسانند و مانند یغما گران صدر اسلام همه اموال مردم را بعنوان غنیمت از آن خود می دانند. بخشی از درآمد حاصل از دسترنج مردم و منابع طبیعی ایران به سازمانهای ارتجاعی و تروریستی سراسر دنیا، بویژه جریانات تروریستی درکشورهای عربی داده می شود تا رژیم را درخارج از ایران علیه اپوزیسیون یاری کنند ویا برای باج گیری و آدم ربایی درسایر کشورها از آنان بهره گیرند.

اعمال جنایتکارانه و نابخردیهای رژیم چه در داخل ایران و چه در سطح بین المللی بسیار است ولی نمونه بارز آن کشتار بیرحمانه انقلابیون و مبارزان ایران در زندانها، برپایی جنگ ایران و عراق ،(کشتار بیش از ده هزار نفرزندانیان سیاسی در شهریور ۱۳۶۷) ، کشتار مردم کردستان ، بلوچستان ، ترکمن صحرا ، آذربایجان ، خوزستان ، جنگ در لبنان، سوریه ، عراق و در یک کلام صدها موارد دیگر که تماما به جز از دست دادن بهترین جوانان کشور، منابع طبیعی و سرمایه های مردم چیزدیگری عاید نشده است.

کشورهای امپریالیستی بعنوان حامی رژیم حاکم
در تمام چهل سال حاکمیت دیکتاتوری - مذهبی جمهوری اسلامی ایران ، کشورهای امپریالیستی و نهادهای بین المللی که خودرا پرچمدار«حقوق بشر و جامعه جهانی» می نامند چشمان خودرا براعمال خشونت آمیز رژیم ایران بسته اند. اعتراضات گاها کم رنگ آنها بیشتر مصرف داخلی داشته و ازحد چند سطراعلامیه ارگان حقوق بشرسازمان ملل وعفو بین الملل فراتر نرفته است.
آنها هرگزنسبت به کشتاربیرحمانه مخالفین رژیم ایران واکنش جدی نشان نداده اند.

دردهه گذشته دخالت آمریکا ومتحدین اروپایی اش در امور سایرکشورها، بویژه در خاورمیانه با شکست فاحشی مواجه گردیده است. در دوره جورج بوش لشگرکشی به عراق و افغانستان جز فلاکت برای مردم این کشورها و شکست برای آمریکا نتیجه ای نداشت. در دوره باراک اوباما کودتا در کشورهای عربی به نام «بهارعربی» ثمری جز خزان برای مردم تونس ، لیبی ، مصر و سوریه و شکست برای آمریکا ببار نیاورد.
اکنون در دوره دونالد ترامپ دخالت در امورسایر کشورها و کودتا شکل «توئیتری» بخود گرفته است. رئیس جمهور آمریکا از توئیترش فرمان برکناری نیکولاس مادورو رئیس جمهورقانونی این کشور را صادر می کند و متحدین اروپایی اش ضرب الاجل ۸ روزه تعیین می کنند که اگر تسلیم نشوی «خوان گوایدو» مزدور دست نشانده آمریکا را بعنوان رئیس جمهور ونزوئلا برسمیت می شناسیم.

دخالتهای آشکار کنونی آمریکا در امورایران توام با راه اندازی ده ها رسانه خبری پر قدرت ، اجیر کردن ده ها سازمان به ظاهر اپوزیسیون و هزاران نفر عناصربریده و بی هویت، حکایت از برنامه ای دارد که دیر یا زود یک عنصر تربیت شده آمریکا را در پیشاپیش موج نارضایتی مردم ایران قرار خواهند داد. برای آمریکا فرقی نمی کند چه بر سرمردم ایران خواهد آمد، همچنانکه در لیبی شاهدیم نتیجه استقرار «شریعت اسلامی» توسط باراک اوباما و خانم هیلاری کلینتون به رواج برده داری منجر شده است. از اینرو بزیر کشیدن رژیم تبهکار جمهوری اسلامی ایران وظیفه نیروهای انقلابی - مبارزو بطور کلی مردم ایران است. هرگونه دخالت کشورهای غربی در جابجایی حکومت کنونی ایران جزتداوم فقرو فلاکت عمومی و جنگ داخلی برای مردم ایران نتیجه ای نخواهد داشت.

تمام سناریوهای براندازی و تبلیغات سازمانهای وابسته به غرب حکایت از آن دارد که آمریکا درصدد است سیستم دیکتاتوری و نهادهای سرکوبگرحاضر نظیر سپاه پاسداران ، ارتش و بسیج را حفظ کند ، بجای رهبران جناح «اصولگرای» حاکم ، ترکیبی از جناح «اصلاح طلب» در حاکمیت را با مشارکت بازماندگان رژیم سلطنتی شاه و عده ای از عناصر تربیت شده در خارج ازکشورجایگزین کند.

شرایط کنونی
اکنون روزبروز بر وخامت اوضاع اقتصادی ایران افزوده می شود. در سال ۲۰۰۱ هنگامیکه رژیم تصمیم گرفت مجتمع های بزرگ اقتصادی را به بخش خصوصی واگذار کند، بیش از ۸۳۵ کارخانه و مجتمع بزرگ صنعتی به پایگاه خاتم الانبیاء ، عناصر وابسته به سپاه پاسداران وعوامل دولت واگذارشد. اکنون که بخاطر تشدید تحریمها سود دهی کارخانه ها کمترشده بیشتر مجتمع های بزرگی که به بخش خصوصی واگذار کرده اند به تعطیلی کشیده شده است. بطور نمونه:
پالایش نفت کرمانشاه،
نیشکر هفتتپه،
هپکو اراک
ماشینسازی تبریز
ریختهگری ماشینسازی تبریز
کارخانه آلومینیوم المهدی و صدها کارخانه و مجتمع های بزرگ دیگر.

برای مثال کارگران کارخانه آلومینیوم المهدی اعلام کرده اند از روزیکه این مجتمع بزرگ صنعتی کشور به محمد علیمحمدی واگذار شده وی یک ریال خرج کارخانه و راه اندازی چرخ تولید نکرده ولی در عوض ۱۲۰ هزار میلیارد تومان موجودی کارخانه و ۴۷۳ هزار تن آلومینیوم را فروخته است. نفوذ مافیای رژیم در بخش خصوصی سازی بحدی زیاد است که: درجلسه ایکه بین کمیسیون اصل ۹۰ مجلس و مسئولین کارخانه آلومینیوم المهدی برای تحقیق و بررسی علل تعطیلی کارخانه برگزارشد، علیمحمدی از حضور نماینده کارگران در جلسه مجلس جلوگیری کرد.

این نمونه ها ثابت می کند کشور در دست یک مافیای عظیم دولتی گرفتار آمده که از صدر تا ذیل همه فاسد و چپاولگرند.
طی چهل سال حاکمیت دیکتاتوری - مذهبی برایران، این رژیم تمام نیرنگها را بکارگرفته و اکنون در بن بست کامل قرار دارد. جناح «اصلاح طلب» رژیم اکنون نیک دریافته عمر این رژیم رو به پایان است . از اینرو بطور مرموزانه هراز گاهی خود را مدافع «آزادی و طرفدارمردم» معرفی می کند. مردم ایران هرگز فراموش نمی کنند که این جناح از حاکمیت تاکنون دوش بدوش جناح رقیب در سرکوب و کشتارمردم مشارکت داشته است. مردم ایران نقش این جناح در سرکوب مخالفین بویژه کشتار دهه ۶۰ را نه فراموش می کنند و نه بدون کیفر می گذارند.

«دولت تدبیر و امید» به ریاست حسن روحانی دست پرورده همین «اصلاح طلبها» می باشد. آمار دزدی و فساد اصلاح طلبها دست کمی از جناح رقیب ندارد. هاشمی رفسنجانی سالها با کمک همین جناح «سردارسازندگی» و عامل کشتار مردم شد، ۸ سال شعبده بازی محمد خاتمی «اصلاح طلب» بعنوان رئیس جمهور برای حفظ وبقاء نظام نیزهنوز از یاد نرفته است. از اینرومردم پی به ماهیت تمام جناحهای رژیم برده ، دست رد به سینه همه آنها زده اند.
هم اکنون اعتصابات کارگری در مجتمع های بزرگ صنعتی ادامه دارد. در بیشتر موارد دانشگاهیان ، دانشجویان ، جنبش زنان علیه حجاب اجباری و حتی دانش آموزان از کارگران پشتیبانی می کنند.

اروپا و سازوکار مالی برای رژیم ایران
اروپائیان پس از ماهها چانه زنی با رژیم ایران سرانجام  کانال ویژه مالی به اسم INSTEX را تصویب کرده اند. این نهاد هیچگونه مشکلی از انبوه معضلات مالی رژیم را حل نخواهد کرد.INSTEX در حقیقت کانالی است برای خرید نفت و مواد پتروشیمی ایران و فروش کالاهای اروپایی. به غیر از نفت ، بیش از ۸۰ درصد از صادرات غیر نفتی ایران به مواد پتروشیمی مربوط است. درحقیقت اروپائیان از ایران نفت و پتروشیمی ارزان خواهند خرید و در ازاء آن کالا به ایران می فروشند. آنهم نه هرکالایی ، بیشتر مواد غذایی و بهداشتی. بنا براین هرچه زمان بگذرد وضعیت اقتصادی ایران وخیم تر خواهد شد. این «سازو کار» مالی جدید حتی بهای فروش نفت به سایر کشورهای غیراروپایی را شامل نخواهد شد.

تداوم تحریمها درآینده بر فشار اقتصادی - اجتماعی و نا امنی مردم خواهد افزود. مبارزات و مطالبات اقشار مختلف، بویژه کارگران ، زنان و فرهنگیان روز بروز درحال گسترش است. درچنین شرایطی یگانه راه سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران اتحاد بین همه نیروهای انقلابی و مبارزمی باشد. تنها از اینطریق میتوان از دخالت کشورهای امپریالیسیتی و تعیین جانشینی رژیم بدست آنها جلوگیری کرد.

سازمان چریکهای فدایی خلق ایران
۱۹ بهمن ۱۳۹۷-۸ فوریه ۲۰۱۹


۲ ۳ ۴ ۵ ۶
:آرشیو اخبار ومقالات اخیر

A.C.P- Postfach 12 02 06-60115 Frankfurt am Main-Germany

Web Site: http://www.iranian-fedaii.de

E-Mail: organisation@iranian-fedaii.de

بخشی از اخبار و مقالات قدیمی


حسین زهری
۱
حسین زهری