خیالپردازیهای ترامپ و واکنشهای جهانی

از هنگامیکه دونالد ترامپ برای بار دوم بر کرسی ریاست جمهوری آمریکا تکیه زده است، سیاست آمریکا نسبت به خیلی از کشورها و پدیده های اجتماعی تغییرکرده است.

اگرچه در ماههای گذشته تحت تأثیر سیاست جدید ترامپ اتفاقات زیادی در سراسر جهان رقم خورده، با این وجود وقایع بیشمار دیگری درحال تکوین است.
صرف نظر از رویدادهای پیش رو، نباید فراموش کنیم تعرض دولت ترامپ به سایر کشورها، حتی هم پیمانانش، از ماهیت نظام امپریالیستی نشأت گرفته که هر دو جناح جمهوریخواه و دمکرات آمریکا در رأس آن قرار گرفته اند. از آنجا که در دهه های گذشته قدرتهای نوظهور اقتصادی نظیر چین ، روسیه ، هندوستان ، برزیل و غیره پا به عرصه رقابت بین المللی گذاشته اند، لذا امپریالیسم آمریکا منافع خودرا بیشتر در خطر دیده ، اکنون هیئت حاکمه آمریکا به نمایندگی از سوی هردو جناح جمهوریخواه و دمکرات درنظر دارد با دامن زدن به تنازعات بین المللی برتری اقتصادی و هژمونی آمریکا را به سایر کشورها تحمیل کند.

هجوم آشکار و بالا گرفتن اختلاف بین دول سرمایه داری باردیگر نظریه داهیانه لنین بیش از یکصد سال پیش را ثابت میکند که گفت امپریالیسم در جستجوی تقسیم و باز تقسیم جهان در روند خود بجای جنگهای ملی به جنگهای امپریالیستی خواهد انجامید. اگرچه ستیز و کشمکشهای کنونی جنگهای امپریالیستی محسوب نمی شود اما اختلاف بر سر بازار و جذب سرمایه، رکود و گندیدگی سرمایه داری انحصاری را گواهی می دهد.

حقایق تاریخی قرن گذشته ثابت میکند آمریکا در دوره ایکه هنوز قدرت برتر جهان نشده بود سیاست استیلا و چیرگی بر رقبای خودرادر دستور کار قرار داده بود. درهمان دوره نیز با شرکای اروپایی خود که با کمک آنها ایالات متحده آمریکا را بر استخوان سرخپوستها بنانهادند مدارا نکرد.آخرین شرکای آنها سرمایه داران فرانسوی بودند که به غلط می پنداشتند به بهانه صدور هنرمعماری، شهرسازی و« فرهنگ آزادیخواهی» می توانند شریک خوبی برای کشور نوپای آمریکا باشند ولی گویا یکصد سال وقت احتیاج بود تا بفهمند آمریکای نوپا به کسی رحم نمی کند و سرانجام با برجا گذاشتن مجسمه آزادی بعنوان یادگار در بندر نیویورک راهی کشورشان شدند.

تاریخ چند دهه ابرقدرتی آمریکا ثابت می کند این کشور هرجا را اشغال کند آن سرزمین را ویران میکند، نه از تمدن و فرهنگ چیزی باقی می گذارد و نه حتی از آداب و سنن گذشته آنان. آمریکایی که اکنون ادعای تفوق بر سایر جهان را دارد، با به بردگی کشیدن میلیونها انسان از آفریقا و نسل کشی بومیان این سرزمین توانسته است بر رقبایش پیروز شود.

ویرانگریهای آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم فراتر از آن است که در این مختصرگنجانده شود. فقط به دو نمونه از لشکرکشی های آمریکا به ویتنام و عراق بسنده می کنیم. جنایات آمریکا در ویتنام چنان ابعاد وسیعی بخود گرفت که با گذشت بیش ازنیم قرن از شکست آمریکا وخارج شدن ازاین کشور، هنوز بیشتر زمینها و جنگلهای ویتنام بخاطر بمباران آمریکا قابل بهره برداری نمی باشد. درعراق نیز هجوم مغول واری که به بهانه سرنگونی رژیم صدام حسین تمدن هزاران ساله بین النهرین را نشانه رفت و فرهنگ و آثار باستانی این کشور کهن را منهدم ساخت، هرگز از ذهن بشریت مترقی زدوده نخواهد شد.

اکنون پرچم این دمکراسی نوین (بخوان شوالیه قرون وسطی) در دست دونالد ترامپ قرارگرفته تا با نشان دادن برق سرنیزه بر دامنه باج خواهی خود بیافزاید. اشتهای سیری ناپذیر آمریکا در سراسر جهان حدی نمی شناسد. از کانادا تا مکزیک و از غزه تا گرینلند دانمارک. یکجا طلب سرزمین دارد و جای دیگر تعرفه هایی تا بالای صددرصد. علی رغم تهاجم و درازدستی های بی وقفه ترامپ وحامیان اش، هم اکنون در سراسردنیا تظاهرات عظیمی علیه سیاست آنها برپا شده تا جائیکه مجبوربه عقب نشینی از بعضی مطالبات شده اند. تعلل در انجام سیاستهای اعلام شده و یا عقب انداختن سه ماه تعرفه ها علیه سایر کشورها به جز چین، تنها نمونه ای از بن بست و ترک مواضع ترامپ وحامیان اش را آشکارا ثابت می کند.

در رابطه با ایران تهدید و چانه زنی ها و خط و نشان کشیدن ها بیشتر بخاطر بازار پرسود ایران است. بهمین منظور برای ارعاب حریف بی مناسبت و با مناسبت شمشیرها را درهوا می چرخاندند تا مدعی را دچار دلهره و اضطراب کنند.

از آنجا که سیاست تقویت پان اسلامیسم آمریکا در تضاد با سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران است ، لذا آمریکا درصدد است جناح اصلاح طلب رژیم با ترکیبی از سلطنت طلبها و سازمان امنیت شاه (ساواکی ها) را بجای جناح اصولگرا بر مسند قدرت بگمارد. این سیاست در سالهای گذشته موفق نبوده ، چراکه هم اکنون روسیه و چین با جناح اصولگرای رژیم درحال تجارت اند، لذا برنامه های اروپا و آمریکا برای روی کار آوردن طرفدارانشان را خنثی می کنند.

از جانب دیگر جوسازیها و رهبرتراشیهایی که برعلیه اپوزیسیون ایران بویژه طی سه سال گذشته توسط دول اروپا و آمریکا صورت گرفته ، عملا سیاست آنها را با شکست روبرونموده است. چراکه آنها با بایکوت خبری اپوزیسیون حقیقی ایران تلاش دارند نیروهای دست نشانده خودرا به مردم ایران تحمیل کنند. سیاستی که از جانب مردم ایران کاملا مردود شده و ازعواقب مخرب این شگرد آگاهند.

مماشات ترامپ و کشورهای اروپایی با رژیم حاکم بر ایران عملا به تقویت این رژیم و گستاخی بیشتر آنها علیه نیروهای انقلابی و مبارز انجامیده است. مردم ایران نه نیازی به بمباران کشور توسط آمریکا و اسرائیل دارند و نه منتظر کمک از سایر کشورها می باشند. تنها انتظار مردم ایران عدم تقویت رژیم جمهوری اسلامی به بهانه تجارت و دست برداشتن از سیاست رهبرتراشی برای اپوزیسیون ایران است. هرگونه تهدید به بمباران ایران ویا دخالت دولت نژادپرست اسرائیل در امورداخلی درکشوما به تقویت رژیم جمهوری اسلامی و لطمه زدن به مبارزات مردم برعلیه رژیم دیکتاتوری - مذهبی حاکم خواهد انجامید.

سازمان چریکهای فدایی خلق ایران

۲ ۳ ۴ ۵ ۶
:آرشیو اخبار ومقالات اخیر

A.C.P- Postfach 12 02 06-60115 Frankfurt am Main-Germany

بخشی از اخبار و مقالات قدیمی


حسین زهری
۱
حسین زهری