انتخابات یا مسابقه برای کسب قدرت ؟

باردیگرمضحکه ای بنام انتخابات موجب شده است تا سران رژیم جمهوری اسلامی ایران بخت خودرا برای سوء استفاده ازتوده های مردم بیازمایند. رژیمی که از بدو روی کارآمدنش وظیفه مقدس خود دانسته است تا هرگونه حقوق دمکراتیک شهروندان را لگد مال کند و به سرکوب تمام آزادیخواهان ایران مبادرت نماید . از اینرو درشرایط کنونی سران رژیم تلاش می کنند تا بازهم فردی را به ریاست جمهوری برسانند که قادر باشد همانند اسلاف خویش به «فرایض دینی » خود عمل کند و هرکسی را که بر سر راه «اسلام ناب محمدی» قرار گیرد و به مخالفت بااین «نظام الهی » برخیزد از دم تیغ بگذراند.

اکنون بیش از سه دهه است که جناحهای متشکل در این رژیم مذهبی هنگام انتخابات یکدل و یک زبان از مردم ایران می خواهند تا با تحمل تیغی که برگلویشان فشرده می شود تن به استبداد دهند ، اگرنه در شرایط خفقان موجودبیم آن می رود که با بیکاری ، زندان، شکنجه و حتی مرگ روبروشوند. شق دیگر آن است که به اجبار دیاری دوراز میهن خویش برگزینند وباپذیرش مهاجرت طولانی از سر زمین خود رخت بربندند.

به نظر می رسد ملت ما گرفتار آنچنان شرایط دهشتناکی گردیده است که تفاوت چندانی با قرون وسطی ندارد. درایران امروز که قرار است بازهم فردننگین دیگری بر کرسی جمهوری اش تکیه زند، همه چیز از روال متعارف خارج شده است . کارگران ، زحمتکشان، نخبگان، متفکران، روشنفکران و در یک کلام همه اندیشمندان و مردم ایران در چنبره نظامی گرفتارآمده اند که هرگونه اعتقاد و یا تفکر فلسفی در باره دمکراسی و آزادیخواهی را به سخره گرفته است. از هنگام روی کارآمدن این رژیم ، هرگونه حرمت و کرامت ملی ومردمی زیرپا گذاشته شده و هرنوع تفکردمکراتیک و آزاداندیشی نقش بر آب شده است.

کارگران ایران قبل از آنکه به اتحادیه های خود تکیه کنند ویا به تشکیلات مستقل خود بیاندیشند ، باید به مساجد و آیت الله ها و انجمن های اسلامی کارخانه اطمینان کنند؟ دهقانان را در روستاها زیر فشارگذاشته اند تا هیولایی بنام رهبر را تقدیس کنند و برای جذابیت و تداوم این «نظام الهی» دست به دعا بر دارند. از کارخانه تا روستا و از دانشگاه تا مدرسه و بطور کلی درهر مکانی که زندگی جمعی جریان دارد، تشکیل مسجد، حسینیه ، تکایا ، امامزاده و امثالهم نه فقط امری عادی بلکه اجباری می باشد، در غیراینصورت آن منطقه در لیست توزیع مایحتاج عمومی قرار نخواهد گرفت.

به جرأت می توان ادعا کرد اگر کسی امروز بگوید با مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری می تواند کمترین تأثیری بر سرنوشت آینده خود وجامعه داشته باشد، حرف بیهوده ای بر زبان رانده است. هرکس تصور کند مشارکت مردم در انتخابات آنهارا به مسند قدرت و داوری می نشاند در اشتباه است . این انتخابات مسابقه ای است بین حیله گران و هرکس باور کند تهییج مردم ویا حضورآنها در پای صندوقهای رأی کمکی به نیک بختی آنها خواهد کرد ، تنها نادانی خودرا اثبات می کند.

برطبق جنجالهای حکومتی قراراست در نمایش انتخابات پیش رو چهار تن نقش ایفاء کنند. سوابق این چهارنفر نشان می دهدآنها از گردانندگان اصلی رژیم می باشند. محمود احمدی نژاد ، میرحسین موسوی ، محسن رضائی و مهدی کروبی، بدون هیچ مبالغه ای نماد سرکوبگری ، فریبکاری ، دغلکاری و فرومایگی درجامعه ایران می باشند.

میرحسین موسوی

در دوره هشت سال نخست وزیری میرحسین موسوی نیروهای انقلابی و مبارز دسته دسته تیرباران شدند، میرحسین موسوی خوداز معماران اصلی دستگاه اطلاعات ایران است و در دوره اوبود که خشت وبنای سازمان مخوف اطلاعات ایران پایه گذاری شد.

هنگام نخست وزیری موسوی ، سرکوب نیروهای انقلابی و مبارز به اوج رسید. تیربارانهای سال ۱۳۶۰ هنوز از یاد و خاطرنیروهای انقلابی و مردم ایران زدوده نشده است. کشتاربیش از ده هزارنفراز زندانیان سیاسی درشهریور۱۳۶۷ از جنایاتی است که هرگزتاریخ آنرا فراموش نخواهد سپرد .

باوجودیکه در دوره موسوی جامعه به دوبخش «مستضعف و مستکبر» تقسیم شده بود و ظاهرا موسوی از «مستضعفان» و اقتصاد دولتی طرفداری می کرد اما درعمل مانند خمینی جانب بازار و بازاریان را گرفت. موسوی قریب ۲۰ سال در برابرتمام جنایتهای رژیم جمهوری اسلامی سکوت اختیار کرد و هیچگاه نسبت به تشدید روزافزون فشار بر مردم ایران اعتراضی نکرد، اکنون بصورت دغلکارانه این همراهی و همیاری در سرکوب مردم را«روزه سیاسی و اعتراض خاموش» می نامد؟! موسوی مسئولیت شورای انقلاب فرهنگی و تدارک سرکوب دانشجویان را بر عهده داشت و درتمام سالهایی که بارسنگین! «روزه سیاسی و اعتراض خاموش» را به دوش می کشید عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده است.

محسن رضائی

رضائی از مؤسسین جمعیت ارتجاعی منصورون است که قبل از سقوط رژیم شاه پا گرفت و از نظرات خمینی پیروی می کردند. پس از ورود خمینی، رضائی و گروهش مسئولیت حفظ جان وی را عهده دارشد و سرانجام از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۶ فرماندهی سپاه پاسداران را به عهده داشت. علاوه براین تشکیل اطلاعات سپاه و بوجودآوردن دستگاه مخفی اطلاعاتی جمهوری اسلامی از ابتکارات وی محسوب می شود. طی دوره ریاست رضائی بر سپاه وی با بکار گیری عده زیادی ازخویشاوندان قبیله خود در منطقه بختیاری و مسجد سلیمان ، همچنین با استفاده از یک قشر بسیار کم سواد و فاقد آگاهی اجتماعی موفق شد سپاه پاسداران ایران را سازماندهی کند. عناصری که تحت مسئولیت رضائی تربیت شدند همان افرادی هستند که بعدها در زندانهای رژیم ، سپس در کلانتری ها و رفته رفته درتمام دوایر دولتی و در سطح جامعه گمارده شدند. عناصر تربیت شده محسن رضائی به تدریج بصورت ارتشی در آمدند که تکیه گاه حکومت اسلامی ایران شد.

این ارتش فاقد عرق ملی است ، در کوره جنگ ۸ ساله با عراق آبدیده شده است اما در بی رحمی و شقاوت همانند حیوانات درنده خوست . افراد متشکل در این سپاه عاری از وجدان و انسانیت می باشند و اکثر فرماندهان آن ، ازجمله خود رضایی اکنون اکثر پستهای حساس مملکت ، بویژه بیشتر مراکز مهم اقتصادی را قبضه کرده اند. اظهارات مردم فریب رضایی مبنی بر حل مشکل بیکاری و یا فائق آمدن بر بحران هسته ای بستگی به اراده رهبر خواهد داشت . سیستم جمهوری اسلامی ایران بگونه ای است که پیشوامی تواند رضائی را با یک فرمان به زادگاه اولیه اش پرتاب کند ویا در صورت عدم هماهنگی با دستگاه رهبری در بهترین حالت همانند ابوشریف، یار سابقش سفیرایران در پاکستان شود.

مهدی کروبی

مهدی کروبی یکی از کسانی است که بخاطر نقش پدرش در جریان «بلوای قم» درسال ۱۳۵۵ مورد توجه مذهبیون قرارگرفت. در دوره یکساله زندانی بودنش درزمان شاه همواره از بیماری وسواس رنج می برد وفوق العاده محافظه کاربود. هنگامیکه وی در زندان شاه بود، مانند محسن رفیق دوست ، احمد توکلی وامثالهم کاری به سیاست نداشتند، اما پس از سقوط رژیم شاه بخاطر داشتن شم تجاری قوی از زندانی بودنشان خوب بهره گرفتند و خیلی زود به پستهای بالای رژیم دست یافتند.

از هنگامیکه کروبی طعم شیرین قدرت را چشید ابتکاراتش نیز به نفع رژیم جمهوری اسلامی ایران شکوفاشد. کروبی یکی از عناصری است که در جریان آمدن مک فارلین به تهران و ماجرای مهدی هاشمی و ایران گیت نقش فعالی داشت. مدت مدیدی ریاست مجلس را عهده داربود و تمام لوایح سرکوب رژیم علیه مردم را قانونی می کرد. اختلافات جزئی و یا انتقادات کنونی وی نیزاز کل سیستم و ولایت فقیه نمی باشد، بلکه بخاطر کنارگذاشتن وی از قدرت است. البته هربارکه وی پارا از گلیمش بیشتر دراز می کند، رقبا فوری پرونده رشوه خواریها و مال اندوزیهای دوره اقتدارش درمجلس را بیرون می کشند و کروبی خاموش می شود. معروف است که ظروف خانه کروبی بخشا از طلا ساخته شده و همسرکروبی که یک پزشک است از اتومبیلی استفاده می کند که دستگیره درب اتومبیل با طلا تزئین شده است. حال وی چگونه می خواهد با این سوابقش در مقابل پیشوا ایستادگی کندو به هر ایرانی ماهیانه هفتادهزارتومان پول نفت بدهد، بیشتر به یک لطیفه شبیه است تا واقعیت .

محمود احمدی نژاد

وی یکی از «سربازان گمنام امام زمان » است که از سربازی به سرداری رسیده است. هیچ رأی «مردمی» و هیچ پشتوانه دولتی نمی تواند سوابق جنایات احمدی نژاد را بپوشاند. در دوره سپاهی گری اش بخاطرمشارکت مستقیم در کشتار نیروهای انقلابی و مبارز، چه درزندان اوین و چه در کردستان و آذربایجان ، آنچنان داغ ننگی برپیشانی اش زده است که هر گز پاک نخواهد شد. همه کسانیکه به دست احمدی نژاد تیرباران شدند، نخبگانی که جلای وطن کردند، آنها که تفکر و وجدانشان مایه پایداری و باعث بقای ملت ایران است، آنها که اسیرند و در یک کلام آنها که خاکسترشان برجای مانده است ، ایمان دارند و فریاد می زنند احمدی نژاد فاقد شرف و انسانیت است . چنین فردی چگونه می تواند رئیس جمهورملت ایران باشد؟ چه کسی جز عده ای مواجب بگیر به او رأی خواهند داد؟

جنجالها آفرینی های احمدی نژاد توأم با این سو وآن سو دویدنش جز برباد دادن ثروت ملی ایران نتیجه ای به همراه نخواهد داشت. دنیای غرب در عراق وافغانستان گرفتار شده و از طرف دیگر بحران اقتصادی جهان معادلات را برهم زده است. این شرایط بدین معنانیست که رژیم ایران خیلی باهوش عمل کرده و یا اینکه احمدی نژاد از دیگران لایق تراست. قراردادن بارسنگین هزینه انتخابات سه میلیاردلاری لبنان بر دوش ملت ایران و یا پرداخت کمکهای بلاعوض سالانه در مقیاس میلیارد دلار به سوریه و حزب الله لبنان و حماس نه فقط شهامت محسوب نمی شود بلکه حماقت است.

آیا واقعا مردم ایران در این انتخابات شرکت خواهند کرد؟

اگر مردم ایران در سالهای اولیه حکومت اسلامی نسبت به این رژیم توهم داشتند اکنون آن دوران سپری شده است. سه دهه سرکوب مردم ایران ثابت کرد که سیستم جمهوری اسلامی ایران مانند یک ماشین بدون نقص و درعین حال بی عقل وشعوری است که نه احساس دارد و نه ترحم . این سیستم فاقد آگاهی است و تاوجود دارد میلیونها انسان زنده و صاحب عقل را هلاک خواهد کرد و به خاکسترمی نشاند. سردمداران رژیم جمهوری اسلامی ایران از گذشت روزگار و حوادث سالهای گذشته هیچ چیز نیاموخته اند. همه مستبدان رفتاری یکسان دارند و هدفی مشترک، حفظ قدرت با استفاده از عناصر ناآگاه به هرقیمت .

طرح ریزی انتخابات ۲۲ خرداد پیش رو و تداوم خیمه شب بازیهای انتخاباتی نیز براساس همین سیاست مزورانه سران رژیم صورت عملی بخود گرفته است. این چگونه انتخاباتی است که نه شهروندان معمولی که حتی آن عده از نمایندگان مجلس که در سرکوب نیروهای مخالف رژیم مشارکت داشتند، اکنون بخاطر کوچکترین انتقادی، از صافی شش آیت الله شورای نگهبان رد نمی شوند؟ بدون شک مردم ایران هیچ روحی در پیکر بی جان رژیم جمهوری اسلامی ایران نمی یابند و در این رأی گیری مشارکت نخواهند کرد. سازمان چریکهای فدایی خلق ایران ضمن تحریم این انتخابات فرمایشی از کلیه مردم ایران دعوت می کند از شرکت در آن خود داری نمایندو توجه داشته باشند هرگونه مشارکت آنها موجب تقویت رژیم و بقای آن خواهد شد.



سازمان چریکهای فدایی خلق ایران

۸ خرداد ۱۳۸۸- ۲۸ مه ۲۰۰۹

-----------------------------------------------------------------------------------------------

A.C.P- Postfach 12 02 06-60115 Frankfurt am Main-Germany-

Fax: 00-49-221-170 490 21

Web Site: http://www.iranian-fedaii

E-Mail: organisation@iranian-fedaii.de


link