ناگفته هایی درباره قتل شاپوربختیاردر مصاحبه با سخنگوی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران- حسین زهری (بهرام)

تعویض قاتل شاپور بختیار باج دیگری است که دولت فرانسه به رژیم جمهوری اسلامی ایران خواهد داد.

همگان آگاهندکه درسال ۱۹۹۱ تروریستهای اعزامی رژیم جمهوری اسلامی ایران شاپور بختیار و سروش کتیبه دستیار وی را درحومه پاریس به قتل رساندند. متعاقب این جنایت چند ماه بعد ، ابتدا دختر بختیار به طور مشکوکی درپاریس جان سپرد وبفاصله شش ماه بعد گی بختیار پسر شاپور بختیارکه یکی از چهارکمیساریای ارشد پلیس فرانسه بود به طرز مرموزی فوت کرد.

دادگاهی که آنزمان برای محاکمه قاتلین بختیار تشکیل شد کاملا فرمایشی بود وسرانجام حکم برائت دوتن از عناصر اصلی وطراحان قتل شاپور بختیاربنامهای زین العابدین سرحدی وحسین شیخ عطار را صادرکرد. درهمان هنگام سازمان چریکهای فدایی خلق ایران با انتشاراسناد و شواهد غیر قابل انکاری به افشاگری پرداخت واسامی چهارده نفر از عوامل تروریست جمهوری اسلامی ایران در فرانسه را منتشر ساخت. متعاقب انتشار اسناد برعلیه تروریستهاو سران رژیم جمهوری اسلامی ایران، ثابت شد دولت فرانسه نه فقط علاقه ای برای دادخواهی ومعرفی آمرین این جنایت ازخودنشان نمی دهد، بلکه به مخالفت جدی با هرگونه پیگیری از جانب نیروهای اپوزیسیون نیزپرداخته است. درآن سالها پی گیریهای دائمی رفقای ما پیرامون جنایات رژیم جمهوری اسلامی ایران در فرانسه، به تحت تعقیب قراردادن تنی چند از مسئولین سازمان از جمله رفیق بهرام - حسین زهری توسط دولت فرانسه منجرشد.

اکنون باگذشت قریب ۱۸ سال از این حقایق تلخ ، باردیگر شاهدیم که دولت فرانسه درنظر دارد برای تقویت اتوریته و تأمین منافع جاه طلبانه رژیم جمهوری اسلامی و حفظ منافع اقتصادی اش در ایران، وکیلی راد یکی از قاتلین شاپور بختیار را با یک دخترفرانسوی بنام کلوتید ریس معاوضه کند. دراین مورد تاکنون اظهارات متفاوتی از رهبران فرانسه شنیده شده است . آقای سرکوزی اخیرا گفته است این کار عملی نمی شود ولی اظهارات وزیر کشور فرانسه و سایر مقامات این کشور همچنان برتوافق وانجام این معامله دلالت دارد. به نظر می رسد برخلاف جنجالهای روزمره مبنی بر مخالفت با جمهوری اسلامی، دولت فرانسه باردیگرحاضر به باج دهی شده است. سوابق قبلی دولت فرانسه ثابت می کند هرجا منافع اقتصادی و یا سیاسی این کشوربه خطر افتاده است، آنان کمترین ارزشی برای حقوق بشر، دمکراسی و حفظ پرنسیپهای اخلاقی قائل نیستند.

وکیلی راد یک قاتل و تبهکاری است که اگر دوره محکومیتش تمام شود بر طبق قوانین فرانسه بایستی از این کشور اخراج شود. مقایسه یک قاتل با یک دخترفرانسوی که در ایران فقط به جرم عکس گرفتن از تظاهرات مسالمت آمیز مردم دستگیر شده نه فقط کار صحیحی نیست بلکه عملی است خلاف اصول و عرف بین المللی.

در ارتباط با این موضوع رفیق مسئول سایت سازمان گفتگوئی با رفیق بهرام - حسین زهری- به عمل آورده است که بخاطر تلاشهایش پیرامون افشاء زدو بندهای دولتهای ایران و فرانسه بیش از سیزده سال از سوی دولت فرانسه تحت تعقیب بین المللی قرار داشته است. هرچند پس از روی کار آمدن آقای سرکوزی وسردشدن رابطه دولتهای فرانسه وایران همه اتهامات برداشته شد. بخشی از این گفتگواز این قرار است.

سئوال- رفیق بهرام ،از اخبار چنین برمی آید که دولت فرانسه درنظر دارد قاتل شاپور بختیار را با کلوتید ریس یک دخترفرانسوی که به جرم عکس گرفتن از تظاهرات در ایران زندانی است عوض کند . نظر شما در این مورد چیست؟

جواب - اولین بار نیست که دولت فرانسه تسلیم باج خواهی رژیم جمهوری اسلامی ایران می گردد. سوابق تن دادن دولت فرانسه به زیاده خواهی های رژیم ایران به سال ۱۳۶۰ باز می گردد. درآن هنگام میتران رئیس جمهوروقت فرانسه تصور می کرد بزودی اپوزیسیون ایران رژیم جمهوری اسلامی را سرنگون خواهد کرد، از اینرو دولت فرانسه حمایت قاطعی از نیروهای مخالف رژیم جمهوری اسلامی ایران به عمل می آورد. البته دیری نپائید که آنها سیاست خودرا تغییردادند. بیاد دارم آنروزها برای ایجاد ارتباط از سوی سازمان، تازه وارد فرانسه شده بودم ، مسئولین فرانسوی در وزارت امورخارجه فرانسه هنگام ملاقات با من اظهار کردند: سیاست گذشته آنها درمورد رابطه با جمهوری اسلامی ایران صحیح نبوده و درصدد رفع این اشتباه برآمده اند. کاملا آشکار بود که آنها دنبال راهی برای کنارآمدن و امتیاز دهی به رژیم ایران بودند. علت این تغییر را جویا شدم ، آنها اظهار داشتند ما نه فقط ماهیانه میلیونها دلار منافع خودرا درایران از دست داده ایم بلکه بخاطر حضور نیروهای اپوزیسیون ایرانی در کشورمان متحمل میلیونها دلار ضررماهیانه نیزمی گردیم. بنابراین قتل شاپور بختیار و سایر نیروهای مخالف جمهوری اسلامی ایران در فرانسه را نیزباید در چارچوب تغییر سیاست دولت فرانسه بخاطر از دست دادن بازار پرسود ایران جستجو کرد.

سئوال - آیا ربطی بین قتل شاپور بختیار و تضییقاتی که دولت فرانسه درسالهای گذشته برای سازمان ایجاد کرده بود وجود داشت ؟

جواب - همانطور که اطلاع دارید من و تنی چند از رفقای سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در آن هنگام بخاطر پی گیری ماجرای قتل شاپوربختیار و سایر تحرکات تروریستی رژیم جمهوری اسلامی ایران توسط دولت فرانسه تحت تعقیب قرار گرفتیم. اکنون که دوباره این موضوع مطرح شده است ،لازم می دانم حقایق بیشتری را در این مورد به آگاهی شما و از اینطریق به اطلاع مردم ایران برسانم.

قبل از کشتن شاپور بختیارچند تن دیگر از فعالین اپوزیسیون در فرانسه به قتل رسیده بودند. تا آن هنگام دوبارهم به جان خود من سوء قصد شده بود. متأسفانه دولت فرانسه در تمام موارد نسبت به اقدامات تروریستی عوامل رژیم درفرانسه چشم پوشی می کرد وهیچوقت حاضر نشد علیه تروریستها پرونده ای در محاکم دادگستری این کشورگشوده شود. هربار که ما خواهان محاکمه تروریستها می شدیم و اسناد مشارکت مستقیم و غیر مستقیم مأمورین رژیم را به مقامات فرانسه ارائه می دادیم آنها به این بهانه که منافعی در ایران دارند و نمی خواهند ریسک کنند از پی گیری قضایا خود داری می کردند.

قبل از قتل شاپور بختیارازطریق یک منبعی که گاها اطلاعات با ارزشی در اخیتارماقرار می داد مطلع شدیم که فریدون بویراحمدی یکی ازعوامل خطرناک جمهوری اسلامی در فرانسه است. از طریق شخص واسط خیلی کوشش کردیم که بویر احمدی را به یک دفتر تجاری که پوشش کاررفقای ما درپاریس بود بکشانیم ولی هیچوقت این عنصر مرموز حاضر نشد شخصا به دفتر مراجعه کند. منبع اطلاعاتی ما شخصی بود که بارها صداقت و حسن کردار وی برایمان ثابت شده بود و جای شکی نداشتیم که وی راست می گوید. با این وجود، بخاطر جلوگیری از هرگونه اشتباه واطمینان ازاطلاعات دریافتی، روشهایی را بکار گرفتیم که مطمئن شدیم اطلاعات شخص رابط مبتنی بر واقعیت است و فریدون بویر احمدی یکی از تروریستهای رژیم جمهوری اسلامی ایران در فرانسه است. شخص رابط پافشاری زیادی می کرد که بویراحمدی یکی از عواملی است که وظیفه دارد درون اپوزیسیون ایران رخنه کند و بهمین منظورتوانسته اعتماد شاپور بختیار راجلب کند. هنگامیکه ما کاملا به هویت وی پی بردیم برای خنثی کردن هرگونه سوء ظن از پی گیری درباره کشاندن وی به دفتر کاری رفقایمان صرف نظر کردیم.

علی رغم عدم ارتباط سازمان ما با نهضت مقاومت ملی آنروز به رهبری آقای بختیار، بخاطر منافع جنبش تصمیم گرفتیم مستقیما با شخص ایشان تماس بگیریم . متأسفانه این تلاش ما ناکام ماند وهنگامیکه یکی از رفقای سازمان با راهنمایی منبع اطلاعاتی ما بادفتر بختیارتماس گرفت متوجه شد که مسئول امنیتی دفتر شاپور بختیار ناصر رسولی شکنجه گرمعروف ساواک است.

بعد از این قضیه ، سازمان دستور تشکیلاتی دادتا آن رفیق ازهرگونه نزدیکی و تلاش برای ارتباط با شاپور بختیار خود داری کند. درعوض وظیفه جدیدی پیش روی ما گذاشته شد و آن ردیابی ترددهای ناصر رسولی بود.اگرچه از ایجاد تماس مستقیم با بختیار ناامیدشدیم ولی به این نتیجه رسیدیم که ناصر رسولی وفریدون بویر احمدی دست در دست هم دارند وبعید است که دولت فرانسه ازاین قضایا بی خبر باشد.

در روزهای قبل از ترورشاپور بختیار اطلاعات ما در باره رسولی شکنجه گر و محل تردد وی تقریبا تکمیل شده بود. در تعقیب و مراقبتهایی که از رسولی به عمل آوردیم متوجه شدیم که وی در پاریس ۱۵ با بعضی از افراد« اپوزیسیون » نیز دیدارمی کند. در این خصوص حتما درآینده اطلاعات بیشتری منتشر خواهیم کرد.

آنروزها ما سخت دنبال تعقیب و مراقبت رسولی بودیم که ناگهان متوجه شدیم بطور ۲۴ ساعته خود من نیز تحت تعقیب پلیس فرانسه قراردارم. علی رغم چنین جوی از آنجاکه اطلاع داشتیم پسر بختیار یکی از مهره های مهم پلیس فرانسه است ، تصمیم گرفتیم قضیه سوء قصد احتمالی به شاپور بختیار را از طریق وزارت کشور فرانسه به اطلاع شاپور بختیارو یا پسر ایشان برسانیم. فکر کردیم شاید بخاطر نقش و موقعیت پسربختیار هم که شده فرانسویها این موضوع رابه اطلاع وی برسانند. متأسفانه بخاطر رخنه عوامل رژیم در بین مخالفین جمهوری اسلامی ایران ، بدبینی های زیادی بین نیروهای اپوزیسیون پیش آمده بود، البته حالا بدتر هم شده است. چنین جوی باعث شد که مانتوانیم کانال مستقیمی برای تماس با بختیاربدست آوریم. یکهفته ازتماس ما با مقامات فرانسه گذشته بود که درکمال تعجب خبرترور بختیاررا شنیدیم.

سئوال - بعد از ترور بختیار واکنش شما به جز انتشار اسناد در مورد دولت فرانسه چه بود؟ آنها در برابر مسامحه ویا عدم پی گیری اطلاعاتی که به آنها داده بودید چه واکنشی نشان دادند؟

جواب - دویا سه روز پس از ترور بختیارمجددا من دیداری با همان مقاماتی داشتم که با صراحت به آنها گفته بودم ، بویراحمدی ، برادرش وسایر افرادیکه در دفتر بختیارتردد دارند با جمهوری اسلامی ایران همکاری می کنند واز آنها خواسته بودم این خبر را به بختیار برسانند. هنگامیکه از آنها پرسیدم آیا خبر را به مقامات مسئول رسانده بودید یا نه؟ آنها جواب دادند، مسئولین این قضیه راجدی نگرفتند ولزومی ندارد که حالا ما در این باره جنجال راه بیاندازیم . من قبول نکردم وتصمیم داشتیم در این موردکنفرانس مطبوعاتی تشکیل دهیم. کاملا قابل پیش بینی بود که با توجه به موضع فرانسه نسبت به این جنایت، هرگونه فعالیت و پی گیری مارا نیز سدمی کردند. سرانجام سه یا چهار روز بعد از قتل شاپور بختیار ویک روز پس از دیدارمن با آن مقامات ، فرانسویها عداوت خودرا نسبت به ما تشدید کردند. درحالیکه نشانه های دیگری دال بر تعقیب و مراقبت سایر رفقای ما در فرانسه دیده شده بود، شب هنگام ساعت ۲ صبح پلیس فرانسه در فاصله ۲۰۰ متری خانه ناصر رسولی در منطقه کلیشی پاریس مرا بازداشت کردند.

آنها ابتدا مرا به مرکز پلیس منطقه انتقال دادند و ساعت ۴ صبح بود که یکی از مقامات امنیتی فرانسه برای دیدن من به آنجا آمد. آنها ازمن سئوال کردند چرا این موقع شب اینجا آمده بودم، به آنها جواب دادم ، من آزادم هر ساعت شب و روز هرجا خواستم ترددکنم . در کارت اقامت من محدودیتی برای رفت وآمد نیست. باوجودیکه هم آنها می دانستند و هم من می دانستم چرا به این منطقه آمده بودم، از آنها پرسیدم مگر این منطقه چه اشکالی دارد؟ من هرجای دیگری راهم که برای قدم زدن انتخاب می کردم احتمالا همین سئو ال را ازمن می کردید. ولی آنها حاضر نشدند چیزی به اطلاعات من اضافه کنندو یا نامی از رسولی بیاورند. از من یک قبضه کلت کمری نیز گرفته بودند . علت همراه داشتن اسلحه در آن موقع شب را جویا شدند، به آنها گفتم خودتان بهتر می دانید، این اسلحه بخاطر دفاع از خودم است، سه روز پیش شاپور بختیار را کشتند ، تاکنون دوبارهم به من سوء قصد شده ، لذا مجبورم همیشه باخودم اسلحه حمل کنم.

اما این پایان ماجرا نبود. ساعت ۹ صبح روز بعد مرابه دادگاه ویژه نظامی بردند وقاضی حکم داد که اسلحه من به نفع ارتش مصادره شود و چون سابقه قبلی ندارم این بار آزاد شوم . البته آنها در لابلای صحبتهایشان بهمن تفهیم کردند که ما می دانیم همراه داشتن اسلحه فقط برای دفاع ازخود نبوده وکمی نصیحت کردند که مواظب باش کاری انجام ندهی که گرفتاریهایت بیشتر شود!

سرانجام پس از ۸ ساعت مرا آزاد کردند ولی دائما تعدادی ازمأمورین فرانسوی من و چند نفردیگر از رفقایمان را زیرنظر داشتند. بعدازاین واکنش خصمانه دولت فرانسه، کاملا ثابت شدکه هرگونه کنفرانس مطبوعاتی و یا تبلیغات پیرامون حقایق پشت پرده قتل شاپور بختیارتوسط ما ازجانب دولت فرانسه برهم زده خواهد شد.

سئوال- به نظر شما آیا رسولی شکنجه گرمعروف ساواک در قتل بختیار دست داشته است ؟

جواب - بله، به نظر من رسولی هم در قتل بختیار نقش ایفاء کرده است . توضیحات بیشتری می دهم تاعلاقمندان بهتر بتوانند قضاوت کنند. در آن روزها علی رغم فشارهای دولت فرانسه به من و سایر رفقا، پی گیری ما نسبت به رسولی شکنجه گرمتوقف نشد. تا آنجا که بیاد دارم دو روز پس از آزادی من بود که یکی از رفقا خبر آورد، رسولی دیگر به خانه اش نمی رود. بعد از پی گیری متوجه شدیم دولت فرانسه رسولی را چند ساعت بازداشت کرده و به او توصبه کرده در فرانسه جانش درخطر است، باید هرچه زود تر خاک فرانسه را ترک کند. چند هفته ای گذشت و ما کماکان از کانالهای مختلف پی گیرپیدا کردن ردی از رسولی و نقش او در ماجرای قتل بختیار، همچنین ارتباط وی با بعضی جریانات به ظاهر «اپوزیسیون » در پاریس بودیم. درجریان جستجوها به اسناد دیگری دسترسی پیدا کردیم که ثابت شد رسولی به توصیه دولت فرانسه از این کشور گریخته وعازم آمریکا شده است.

ملاحظه می کنید، دولت فرانسه هراندازه نسبت به نیروهای انقلابی و مبارز غیرمسئولانه عمل کرد ولی در مورد شکنجه گران معروف ساواک و همکاران رژیم جمهوری اسلامی ایران دلسوزی بخرج داده است.

سئوال - آیا امکان دارد در مورد رسولی و نقش مخوف او در پاریس بیشتر صحبت کنید؟

جواب - واقعیت این است که در آن هنگام معمای رابطه رسولی و دولت فرانسه با رژیم جمهوری اسلامی ایران و عوامل شناخته شده اش برای ما لاینحل مانده بود. از اینروبرای کشف حقیقت به پی گیریهایمان ادامه دادیم. پس از تحقیقات بسیارمتوجه شدیم ، ناصر رسولی دارای دختری در ایران بوده که آن زمان حدود ۲۱ سال سن داشته است. از چندسال پیش رسولی در پاریس زندگی می کرده و خیلی کوشش کرده بودتا رژیم ایران اجازه دهد دخترش از ایران خارج شود. تا هنگام قتل شاپور بختیار جمهوری اسلامی ایران حاضر نشده بود به دختر رسولی پاسپورت بدهد. حدود ۵ یا ۶ روز پس از قتل شاپور بختیار دختررسولی باهواپیما از تهران مستقیم به پاریس پرواز کرده است.

هنگامیکه ما به این اطلاعات دسترسی پیدا کردیم معما برایمان حل شد. انسان نباید نابغه باشد تا معادله ای دراین حد ساده را کشف کند. من فکر کنم دراین باره ذکاوت فوق العاده ای نیاز نیست و هر فرد معمولی با دانستن این حقایق به این نتیجه می رسد که :

ناصر رسولی شکنجه گر معروف ساواک هنگامیکه مسئول امنیتی دفتر بختیار بوده از طریق فریدون بویر احمدی و سایر عناصرمشابه با رژیم جمهوری اسلامی ایران همکاری داشته است.

رسولی درخواست کرده به دخترش پاسپورت بدهند و رژیم ایران نیزدختروی را گروگان نگهداشته بوده تا رسولی بهای این پاسپورت را پیشاپیش بپردازد. اگرزدوبند دیگری هم بین آنها بوده ما بی اطلاعیم.

چه بسا طراح قتل بختیار ناصر رسولی بوده وعجیب است که دولت فرانسه ازنقش وی بی اطلاع باشد! وقتی ما با این امکانات اندکمان توانستیم به این حقایق دسترسی پیدا کنیم ، چطوردولت فرانسه که تمام صحبتهای بختیار و رفت وآمد های اطرافیان وی را زیر نظر داشته است می تواندازاین حقایق بی اطلاع باشد؟ هنگامیکه انسان این حقایق تلخ را مرور می کند بلافاصله ذهنش به سوی مسائل دیگری نیز سوق داده می شود که نقش دولت فرانسه در این ماجرا چه بوده و چرابایستی افرادی نظیر سرحدی و شیخ عطاردر دادگاه فرانسه تبرئه شوند؟

البته دلایل بسیار دیگری وجود دارد که ثابت می کند دولت فرانسه آگاهانه چشم خودرابر واقعیات این جنایت بسته است. بطور مثال چگونه امکان دارد پلیس فرانسه هر۸ ساعت پست چندمأمور مستقر در خانه بختیارراعوض کند، ولی هیچکدام از مأمورین تا ۴۸ ساعت جنازه بختیار و سروش کتیبه را ندیده باشند؟! درحالیکه برطبق ضوابط پلیس فرانسه ، شرایط حفاظت از بختیار و ملاقات با وی مانند مراکز پلیس بوده است که هنگام خروج هر فردی پاسبان دم درب وی را متوقف می نماید وبرحسب وظیفه پس از تأیید افسرنگهبان به مراجعه کننده اجازه خروج داده می شود. شواهد پرونده ثابت می کند در مورد دیدارهای بختیارنیز همیشه این اصل رعایت می شده است. هر شخص دیدارکننده بابختیار پاسپورتش را به پلیس جلو درب می سپرده و هنگام خروج پس از تأیید بختیار پاسپورتش را از نگهبان دریافت می کرده است. گزارشاتی که در پرونده قتل بختیاروجود داشته است، اجابت چنین سلسله مراتبی را گواهی می دهد. درحالیکه وجود ۴۸ ساعت جنازه بر روی زمین حکایت از این واقعیت دارد که این گزارشات نیز کذب بوده است . حال وقتی پلیس فرانسه تا ۴۸ ساعت ۲ تا جنازه را ندیده و هر ۸ ساعت هم گزارش می کرده که همه چیز مرتب است! طبیعی است که از نقش فریدون بویر احمدی وناصر رسولی در دفتر بختیارهم اظهار بی اطلاعی کند.

سئوال - رفیق بهرام شما بخاطراین صراحت گویی اتان بارها خشم دولت فرانسه راعلیه خود و سازمان بر انگیخته اید. فکر می کنید اکنون پس از ۱۸ سال با افشای بیشترحقایق، دولت فرانسه باردیگر به دسیسه چینی علیه شما دست خواهد زد؟

جواب - فرانسه کشوری است که از خیلی جنبه ها شباهت های زیادی به حال و روزکنونی کشورمادارد. احزاب بخاطر قدرت همه کاری می کنند. در دنیای سرمایه داری شما برای اینکه قدرت داشته باشید باید پول داشته باشید. وضعیت دنیا براصولی استوار شده است که اگر تصمیم بگیرید کار انقلابی انجام دهید به پول احتیاج داریدو اگر بخواهید به کارضد انقلابی مبادرت ورزید بازهم به پول نیاز پیدا می کنید. به نظرمن احزاب فرانسه بیش از هر جریان دیگری دردنیااز این ترفند برای رسیدن به قدرت استفاده می کنند. مثل جناحهای درگیرحاکمیت در جمهوری اسلامی ایران. وقتی پای منافع مادی درمیان باشد ، جناح بازار به جناح لیبرال ترحم نمی کند و جناح بورژوازی بورکراتیک احمدی نژاد به هیچکدام. مثلا وقتی کمیسیون نفت از رفسنجانی به احمدی نژاد انتقال می یابد و سودهای کلان واگن سازی و سرپرستی مترو و هزاران تجارت سودآوردیگر از خاندان رفسنجانی به سردارهای نوکیسه سپاه پاسداران منتقل می شود آنگاه همه اتفاقی ممکن می شود. چه کسی تصور می کرد جناحهای درگیر در حاکمیت جمهوری اسلامی ایران همانند گرگهای درنده این چنین بی رحمانه یکدیگررا بخاطر پول بیشتر و حفظ قدرت مالی بدرند؟ حوادث ماههای گذشته کشورمان بیش از پیش ثابت کرد که قدرت حاکمان ایران در پول نهفته است. در فرانسه نیز وضع بر همین منوال قراردارد. بستگی دارد قدرت اقتصادی در دست کدام جناح سرمایه داری قرار گرفته و نیاز اقتصادی آنها در چه حد است.

همین قدرت مالی موجب شده است که عنصرپستی نظیر احمدی نژاد اکنون با تکیه بر ثروت طبیعی ایران ادعامی کند در نیویورک هاله نور دورسرش می چرخد و در بیابانهای کویر قم چاه جمکرانی پیداشده است که معجزه می کند! البته در فرانسه این خشونت ها با ظاهر آراسته انجام می شود. تفاوت ماهیت فرانسه و جمهوری اسلامی دراین است که فرانسه عضو دائمی شورای امنیت است و گزارشات نهادهای بین المللی حقوق بشر به آن شداد وغلاظی که در مورد رژیم ایران منتشر می شود درباره فرانسه منتشر نمی گردد. درواقع خلافهای دولت فرانسه و زیرپا گذاشتن حقوق بشر در این کشور در بدترین حالت در دادگاه اروپایی استراسبورگ قابل بررسی است که فرانسه به هیچیک از احکام این دادگاه وقعی نمی گذارد. درسالهای گدشته بارها دولت فرانسه بخاطر چشم پوشی بر قتل فلسطینی ها ، ترکها ، ایرانی ها ، حتی اوکراینی ها و ده ها ملیت دیگر در دادگاه استراسبورگ محکوم شده ولی این دادگاه هیچیک از احکامش جنبه اجرائی ندارد وفقط در سطح رهبران کشورهای اروپایی یک نمره منفی محسوب می شود. از اینرو آنها باخیال راحت پشت سر ما به تجارت خود ادامه خواهند داد وماهم حرف خودرا می زنیم . ازسرخی چه رنگی بالاتر است؟

دردنیایی که سرنوشت بشریت را دلار رقم می زند و پول علاوه بر ارزش چندگانه اش ابزار تحمیق توده هاشده است ، چراباید صاحبان ثروت به ما ترحم کنند؟ اکنون قریب سه دهه است که دولت فرانسه ، بویژه احزاب بطور جداگانه بصورت پنهان و آشکار با سران جمهوری اسلامی ایران در تماس دائم می باشند. علاوه بر دولت که دررأس آن معمولا یک حزب قرار دارد وبرای بقای خودزدو بند می کند، هریک از احزاب اپوزیسیون فرانسه نیز برای اینکه دوربعد به قدرت برسند پیشاپیش یکسری وعده وعیدهایی به رژیم ایران می دهند. حتی گاهاقبل از به قدرت رسیدنشان وعده های تعهد آوری می دهند که پس از کسب قدرت ملزم به اجرای آن هستند، وگرنه باافشای حقایق از جانب طرف مقابل جنجالی در فرانسه راه می افتد که ساقط خواهند شد. ازاینروما نمی دانیم کدامیک ازاحزاب فرانسه دوباره برسرما با رژیم ایران زدوبند خواهند کرد. بهرتقدیر برای ما فرقی نمی کند. ما از گفتن حقایق نه خسته می شویم و نه واهمه ای بخودراه می دهیم .

سئوال - تا آنجاکه من خبردارم سایر نیروهای اپوزیسیون کشورهای دیگر هم در فرانسه همین مشکلات را دارند، نظر شما در این مورد چیست؟

جواب - دولت فرانسه ید طولایی در معامله برسر پناهندگان و سازمان های اپوزیسیون باکشورهای دیکتاتوری دارد. این قضیه محدود به سازمان ما ویا اپوزیسیون ایرانی در فرانسه نمی شود. نیروهای انقلابی زیادی تاکنون در فرانسه به قتل رسیده اند. مثلا خیلی از رهبران جنبشها، از آمریکای لاتین تا کشورهای عربی ، ترکیه ، آفریقا ودیگرکشورها در فرانسه به قتل رسیده اند. شاید نمونه هایی نظیرعلی می سیلی وکیل معروف الجزایری که در پاریس توسط دولت الجزایر به قتل رسید ویا شاپور بختیار از ایران جزو خوشبخت ترین مقتولین باشند. حداقل نشانی از قاتلین برجای ماند و مرگ آنهادر ابهام باقی نماند. درحالیکه نمونه های دیگری وجود دارند مثلابرای کشف حقیقت قتل فلیکس مومیه رهبر حزب کمونیست کامرون بیست سال وقت لازم شد تا سرانجام معلوم شود وی بطور مرموزی توسط دستگاه اطلاعات فرانسه به بهانه مصاحبه مطبوعاتی با وی به قتل رسیده است. ملاحظه می کنید که پاریس افسونگر فقط به تئاترو موزه هاویا با شراب و شامپاین اش تعریف نمی شود. آنجا قبرستان های معروفی هم دارد. یکی از این قبرستانها پرلاشزنام دارد که درکنار انقلابیون کمون پاریس صدها انقلابی دیگراز سایر کشورها درخاک آرمیده اند که مسئول همه آنها ضد انقلاب فرانسه است . تنها فرق مقتولین خارجی با انقلابیون کمون در این است که انقلابیون کمون به گیوتین بوسه زدند ولی افرادی نظیر ما یا با چاقوی پاسداران سلاخی می شویم ویا با گلوله هایی که معلوم نیست وسیله حزب الله لبنان به سوی ما شلیک می شود ویا توسط «سربازان گمنام امام زمان» . بهرصورت فرقی نمی کند درتمام موارد ضدانقلاب فرانسه است که در پس این تجارت کثیف انسان قرار گرفته است .

با این توضیحات امیدوارم حال متوجه شده باشید که چرا ساعت ۲ صبح مرا نزدیک خانه رسولی بازداشت کردند؟ فکر می کنید این کار آنها بخاطرحفظ امنیت جانی من بوده یا برای حفاظت از رسولی شکنجه گر؟ صدها دلیل و چراهای دیگری وجود دارد که کاملا ثابت می کند دولت فرانسه آگاهانه دست مأمورین رژیم جمهوری اسلامی ایران درکشورخود را بازگذاشته است تا تروریستها هرکسی را که می خواهند به قتل برسانند. بیاد دارم هنگامیکه ما اسامی چهارده تن از مأمورین ساواما در فرانسه را منتشر کردیم بجای بازداشت آنها ، فوری هفت تن از آنان را که تحت تعقیب پلیس سایر کشورهای اروپایی بودند از پاریس روانه ایران کردند. درمیان آنان یکی ناطق نام داشت که سابق درایران دستیارخلخالی برای زدن تیر خلاص به نیروهای انقلابی و مبارزبود.

سئوال - باتوجه به خصومتی که دولت فرانسه با شماداشت وضعیت شما در آن هنگام چه شد، بالاخره با شما چه کردند؟

جواب - آنها هنگامیکه پی بردند ما اسناد زیادی در اختیار داریم که ثابت می کند دولت فرانسه آگاهانه دست مأمورین رژیم را در کشورشان باز گذاشته، فوری برای من و تعدادی از رفقایمان پرونده سازی کردند تاما مجبور شویم خاک فرانسه را ترک کنیم. تاسال گذشته که آقای سرکوزی روی کار آمد ودولت فرانسه و رژیم ایران تضادمنافع پیدا کردند، سیزده سال بود که برای من قرار بازداشت بین المللی صادر کرده بودند. دولت فرانسه برای خوش رقصی به رژیم ایران این قرار را به پلیس انترپل نیز ابلاغ کرده بودتا به جمهوری اسلامی ایران ثابت کند هرکاری از دستشان برمی آید به نفع آنهاو برعلیه ما انجام می دهند.

سئوال - بدین ترتیب با آمدن آقای سرکوزی مشکلات شما حل شده است؟

جواب - تصور نمی کنم مشکلات ما با امپریالیستها با آمدن این یا آن رئیس جمهورحل شود. از هنگام روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی ایران غربی ها ظاهرا نقش میانجی را بین اپوزیسیون ایران واین رژیم ارتجاعی ایفاء می کنند، ولی این میانجی بی طرف نیست . ازیکطرف به ما پناهندگی می دهند و از سوی دیگر به رژیم جمهوری اسلامی ایران کمک می کنند. درحالیکه ظاهرا به ما امکان دادند تا در یک کشورÇ دمکراتیکÈ زندگی کنیم ولی چون بی طرف نیستند مارا نگهداشتند و به جمهوری اسلامی اشاره می کنند بزن. در حقیقت پناهندگی غربی هابرای ما نه تنها بالی برای پروازنشده است، بلکه دوپای ماراهم شکسته اند. نتیجه میانجیگری غرب این شده که شرکتهای چند ملیتی و انحصارات بین المللی بطور مستقیم و غیر مستقیم با رژیم حاکم بر ایران قرارداد می بندند، منابع طبیعی و ثروت مردم ایران در ازاء اجناس فرسوده دنیای غرب به ایران سرازیر می شودواین درحالی است که اگرشما در همین کشورهای به ظاهر دمکراتیک بخواهید ماهیت زدوبندهای پشت پرده غربیها با رژیم جمهوری اسلامی ایران را برملا کنید حداقل سیزده سال باید تحت تعقیب پلیس بین المللی قرار گیرید. البته غربیها نمی دانند که بطور تاریخی همیشه زبان سرخ ما ایرانیها سرسبزمان را به باد می دهد و این عادت پسندیده قرنهاست که سینه به سینه از نسلی به نسل دیگربه ما انتقال یافته است.

اپوزیسیون ایران سالهاست که درکشورهای اروپایی فاقد امنیت است . درتمام کشورهای اروپایی که بارژیم جمهوری اسلامی ایران قراردادهای کلان بسته اند چند تن از فعالین اپوزیسیون بخون طپیده اند. درفرانسه بیشترین ترورهاشده است. بعد از آن درآلمان ، اطریش ، ایتالیا و انگلیس رژیم رکورد ترورهارا شکسته است. همه کشورهایی که نام بردم با رژیم جمهوری اسلامی ایران قراردادهای میلیارد دلاری دارند. فکرمی کنید اگر این قراردادها نبود بازهم وضع چنین بود؟

داستان غم انگیز معاملات پشت پرده فقط به فشار وتضییقات برعلیه اپوزیسیون خارج خلاصه نمی شود. سالهاست که رژیم جمهوری اسلامی ایران توسط منادیان Çگفتگوهای انتقاد آمیزÈ در مجامع بین المللی تطهیر می شود. سالیان درازی است که علما و فضلای ما جلای وطن می کنند ویا در زندانهای جمهوری اسلامی ایران بخاطر مخالفت با اوهامات عصرجاهلیت ذبح اسلامی می شوند. چه کسی باور می کند که غربی ها درکشورما به سهولت ذخائرنفت را دراعماق زمین می بینند ولی اینهمه توحش درخیابانهای تهران ، این همه مهاجرتهای اجباری ، اینهمه انحطاط و تنزل در حکومت اسلامی، اینهمه نمونه های زنده انسانهای شکنجه شده و تبعیدی را نمی توانند ببینند! براستی چه چیزی به جز نفت سردمداران حقوق بشر را افسون کرده تا نسبت به حقایق آشکار کشورما هشیاری خودرا از دست بدهند؟

سئوال- به جزسیزده سالی که قرار بازداشت بین المللی برای شما صادرکردند آیا لطمات دیگری هم به شما یا رفقای دیگر وارد کرده اند؟

جواب - لطماتی که دولت فرانسه به ما وارد کرده است فراتر از آن چیزی است که تاکنون عنوان شده است. هنگامیکه من فرانسه را ترک کردم ، فقط چند تن از رفقای مسئول سازمان بامن خارج شدند. برای ما مقدور نبود همه هواداران و افراد منتسب به سازمان را فوری خارج کنیم . درعین حال برای ما ثابت شده بود که اگر فرد مسئولی از سازمان در فرانسه باقی بماند دولت فرانسه وی را از پا در می آورد. متأسفانه یکی از رفقای دخترکه به دلایل خاصی نمی توانست از فرانسه خارج شود به این سرنوشت دچار شد. بعد از خروج ما از فرانسه ، در این کشور «مهد دمکراسی» ابتدا رفیق همرزم ما به مدت چند روز توسط دولت فرانسه ربوده شد. بعد ازعلنی کردن و پافشاری ما سرانجام پس از سه روز بازجویی وی را آزاد کردند. از آن پس فشارهای روانی به این رفیق آغاز شد. یک روز برق خانه اش را در فصل تابستان قطع می کردند وهنگامیکه به اداره برق مراجعه می کرد می گفتند سه روزدیگر وصل می کنیم ، وقتی اعتراض می کرد که من بموقع قبض برق راپرداختم و این اشتباه شماست، با رفتار زننده ای این رفیق را از اداره برق بیرون می کردند و بجای سه روز بعد، پنج روز بعد برق خانه اش وصل می شد. معمولا این رفیق به سوپر مارکت ویا مغازه کوچکی نزدیک خانه اش مراجعه می کرد تا مایحتاج عمومی اش را تهیه کند . ظاهرا وقتی وارد فروشگاه می شد خبری نبود ولی وقتی که خریدهایش را جلو صندوقدار می گذاشت ، سه نفر از مأمورین که بعدا معلوم شدیکی از آنها ایرانی است خریدهای رفیق را برمی داشتند و بافحاشی کردن به او می گفتند، به تو نمی فروشیم و فحاشی هایی که من از تکرار آنها شرم دارم! از آنجا که این رفیق بطور دائم تحت تعقیب بود وگاها درخیابان مورد توهین (اراذل و اوباش فرانسوی ) قرار میگرفت ، نزدیکترین استخربه خانه اش را انتخاب کرده بود تا بلکه بعضی وقتها ساعتی بتواند آنجا آرامش پیدا کند، ولی در این مورد نیز موفق نشد. چراکه هنگامیکه داخل آب می شد، ناگهان همان مأمورینی که خریدهارا ازدستش می گرفتند وبه وی فحاشی می کردند از زیر آب پاهایش را به سمت ناحیه عمیق استخر می کشاندند ودرحالیکه این رفیق دخترزیر آب دست وپا می زد در عمق آب رهایش می کردند. از آن پس مجبورشد استخر هم نرود. ولی زنگ درب خانه را چه کند؟ گاه و بیگاه، شب وروز به صدا در می آمد ولی هیچکس پشت درب نبود. بهر تقدیرشرح تمام بدکرداریهای دولت فرانسه از حوصله این گفتگوخارج است . فقط می خواستم شمه ای از آنچه را که اتفاق افتاده برایتان بازگوکنم.

سئوال - می توانم بپرسم سرانجام سرنوشت این رفیق چه شد؟

جواب - متأسفانه این رفیق سرو کارش به تیمارستان کشیده شد. تا سال گذشته رفقای ما مرتب به او سرمی زدند ، البته یا در بیمارستان ویا در تیمارستان. از سال پیش حالش بسیار وخیم تر شد و دیگر نتوانست چیزی رادرست آنطور که اتفاق افتاده بود بیاد بیاورد. شروع کرد یکسری حرفهایی زدن و چیزهایی را نوشتن که یادآوری و گفتنش برایم بسیار تلخ و غم انگیز است. تقریبا تمام حافظه اش را از دست داده بود. اکنون نزدیک یکسال است که ما هرچه می گردیم این رفیق را پیدا نمی کنیم. آخرین بار که رفقا وی را ملاقات کردند در بیمارستان بوده است . در مورد این رفیق دولت فرانسه حاضر نیست کوچکترین رد ونشانی از او بما بدهد. ملاحظه می کنید آنجا که منافع اقتصادی درمیان باشد جان انسانها کمترین ارزشی برای «منادیان حقوق بشر» نخواهد داشت.

سئوال - رفیق بهرام ، توضیحات شمادرباره رنجی که این رفیق دختر متحمل شده مرا سخت تحت تأثیر قرارداده است . با این وجود سئوالی از ابتدای مصاحبه در ذهنم نقش بسته که طرح می کنم. شما قبلا اشاره ای داشتید به شخص ویا اشخاصی که درپاریس بارسولی شکنجه گر دیدارمی کردند. آیا امکان دارد دراین مورد توضیحات بیشتری بدهید؟

جواب - من اطمینان دارم آن افرادیکه بارسولی دیدار داشتند مصاحبه مرا خواهند خواند. یکی از آن افراد بیش از دیگران مطرح است و ضدیت کوری با سازمان و شخص من نیز نشان داده است ولی ما قصد انتقام جویی از این قبیل افراد را نداریم. اگر منافع جنبش درمیان نبود، مطمئن باشید هرگز این موضوع را طرح نمی کردم. ما آن شخص را نه عامل رژیم معرفی می کنیم ونه همکار ساواک. امیدوارم بعد از خواندن این مصاحبه به خود آید و داوطلبانه انگیزه دیدارش با رسولی شکنجه گر را در پاریس ۱۵به اطلاع جنبش انقلابی و مردم ایران برساند. مطمئن باشیدما به وظیفه خود عمل می کنیم و هیچ عاملی نمی تواند مارا ازگفتن حقایق مربوط به منافع مردم ایران بازدارد. حتما در فرصت مناسب به این موضوع خواهیم پرداخت.


A.C.P- Postfach 12 02 06-60115 Frankfurt am Main-Germany-

Fax: 00-49-221-170 490 21

Web Site: http://www.iranian-fedaii

E-Mail: organisation@iranian-fedaii.de

سایر مقالات:

اکثریت:چرچیلیسم یا رسیدن بقدرت بهر شکل-نامه به رفیق بهرام - حسین زهری - و پاسخ ایشان

مصاحبه با رفیق بهرام -حسین زهری- ناگفته هایی در مورد قتل شاپوربختیار

سایت «صدای مردم » متعلق به «سربازان گمنام امام زمان» است

چراخائنین سازمان اکثریت هرروز گستاخ ترمی شوند.

رهبران سازمان اکثریت بجای خودکشی با بی بی سی مصاحبه می کنند.

آنگاه که سازمان اکثریت «حسینی» شده بود- قسمت اول

آنگاه که سازمان اکثریت «حسینی» شده بود- قسمت دوم

آنگاه که سازمان اکثریت «حسینی» شده بود- قسمت سوم – فرخ نگهدار بسی رنج برده است در این سالها !

گفتگوی هدایت شتری لرکی رئیس سابق بانک سپه با حبیبیان معاون ساواما

جلوه دیگری از دغلکاریهاوخیانتهای سازمان اکثریت

یادی از رفیق صفرخان -به مسعود بهنود که علیرضا نوری زاده و ناصر مستشار هم بخوانند