زیبگنیف برژینسکی: مرگ «استراتژ» پرمدعا
به یقین خلق های خاورمیانه ، بخصوص افغانستان و عراق در مرگ این سرسپرده وفادار به امپریالیسم آمریکا اشک نخواهند ریخت.

زیبگنیف برژینسکی روز ۲۶ ماه مه ۲۰۱۷ در سن ۸۹ سالگی درگذشت. از او به عنوان یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین استراتژیست های ایالات متحده آمریکا در طول چند دهه گذشته این کشور نام برده می شود. برژینسکی مشاور امنیت ملی جیمی کارتر رئیس جمهور سابق این کشور (۱۹۸۱ - ۱۹۷۷) بود. او از برنامه ریزان مهم سیاست حمایت از جنگجویان اسلام گرا در افغانستان ـ برای بدام انداختن اتحاد شوروی سابق در تله جنگ افغانستان ـ بشمار می رود. سیاستی که در نهایت به تشکیل نیروی طالبان و سازمان القاعده انجامید.

۱۹۷۸، سال آغاز اجرای تشدید سیاست تروریسم اسلامی توسط ایالات متحده آمریکا می باشد. در افغانستان، بدنبال قیام افسران طرفدار سوسیالیسم، دولت مترقی و دمکراتیک به رهبری نورمحمد ترکی شکل گرفت. سالهای حاکمیت نورمحمد ترکی را می توان درخشان ترین دوره حیات افغانستان معاصر معرفی کرد. از اقدامات فوری دولت نورمحمد ترکی می توان از پایه گذاری رژیم لائیک، دفاع از حقوق زنان و وضع قوانین برابری زن و مرد، ممنوع و الغای ازدواج کودکان و جهیزیه های فئودالی، ایجاد سندیکاهای کارگری ـ دهقانی و کارمندان دولتی، احداث و کشیدن جاده، ایجاد صدها مدرسه، بیمارستان و ... نام برد. از دیگر اقدامات مهم دولت نورمحمد ترکی می توان به برنامه مبارزه با بیسوادی اشاره کرد. به عبارت بهتر، بدنبال اجرای برنامه مبارزه با بیسوادی، چهره جامعه روستایی افغانستان کاملا دگرگون گردید. اقدامات مترقی و سازنده دولت نورمحمد ترکی از همان آغاز در تضاد مستقیم با منافع فئودال ها، زمین داران بزرگ و رهبران مذهبی قرار گرفت. رهبران مذهبی که، صاحب زمین های وسیع بوده و طی قرن ها در موعظه های خود بر اصل: «خدا تنها مقسم زمین می باشد»، تأکید کرده بودند.

سیاست های مترقی و مردمی رژیم جدید کابل و همچنین نزدیکی وی به اتحاد شوروی سابق برای امپریالیسم جهانی ، بخصوص امپریالیسم آمریکا غیرقابل تحمل بود. برای تضعیف کردن و در نهایت سرنگون نمودن رژیم مردمی افغانستان، آمریکا برنامه دراز مدتی را با هم پیمانان منطقه ای خود چون عربستان سعودی و پاکستان تدوین نمود. در راستای اجرای این طرح، رژیم ریاض وظیفه تسلیح، آموزش و سازماندهی بنیادگران مسلمان را برعهده گرفت. در روند حوادث و مقاومت علیه مرتجعین، حزب دمکراتیک افغانستان دچار انشعاب شد. پس از چند جابجایی قدرت ، بعد از نورمحمد ترکی آخرین ادامه دهنده خط مشی حزب محمد نجیب الله احمدزی معروف به دکتر نجیبالله بود. نجیب الله پس از سقوط حکومت دمکراتیک افغانستان به دفتر سازمان ملل در کابل پناهنده شد ولی مجاهدین افغان با پشتیبانی آمریکا، عربستان و پاکستان وارد دفتر سازمان ملل شدند، نجیب الله را به قتل رساندند و به طرز فجیعی درحالیکه جسدش را به اتومبیل بسته بودند در خیابانها کشاندند.

جریان فاشیست و ارتجاعی طالبان در افغانستان و هم چنین سازمان بنیادگرای القاعده حاصل این پروژه درازمدت می باشند. بدنبال تلاش های رژیم آمریکا، عربستان سعودی و پاکستان، این دو جریان فاشیستی در همین مقطع تشکیل و سازماندهی شدند. برژینسکی سالها بعد در گفتگو با تلویزیون NBC در خصوص هدف تشکیل این دو جریان مرتجع - فاشیستی اظهار داشت:
۱) تحریک ارتش سرخ برای مداخله مستقیم و فعال در جنگ افغانستان
۲) تشویق جوانان مبارز عرب به پیوستن به جنبش جهادی در افغانستان بجای مشارکت در جنبش آزادیبخش فلسطین ( در این مقطع، اکثر جوانان مبارز عرب در دفاع از آرمانهای جنبش مسلحانه و ضدصهیونیستی فلسطین به سازمان آزادیبخش فلسطین پیوسته و در گردان های انترناسیونالیست ساف و دیگر جریانات سیاسی نظامی به نبرد علیه رژیم اشغالگر اسرائیل می پرداختند).


رونالد ریگان رئیس جمهور سابق ایالات متحده آمریکا، مجاهدین مرتجع و فاشیست افغانی را «مردان جنتلمن» توصیف می کرد
در آن ایام، مقامات رژیم آمریکا و رسانه های گروهی جهان غرب، مجاهدین افغان را «مبارزان راه آزادی و دمکراسی» خطاب می کردند. البته فراموش نشود که همین آدمکشان حرفه ای «طرفدار آزادی و دمکراسی» تعریف دگرگونه ای از آزادی و حقوق بشر داشته و دارند. این جنایتکاران طرفدار پروپا قرص شکنجه می باشند. یکی از روش های مورد علاقه آنها در شکنجه قربانیان خود، بریدن گوش، زبان، بینی، آلت جنسی، کندن و برداشتن مرحله ای پوست بدن قربانی می باشد. جنایاتی که هزاران بار در افغانستان علیه ارتش شوروی سابق و حکومت دمکراتیک افغانستان تکرارشد. در سال ۱۹۸۵، رونالد ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا، گله ای از این آدمکشان را به آمریکا دعوت نمود و طی مراسم رسمی و مجللی، آنها را به خبرنگاران و نمایندگان رسانه های گروهی پرقدرت جهان معرفی نمود: «این جنتلمن ها، مبارزان راه آزادی و دمکراسی می باشند. این جنتلمن ها را می توان با پدران معنوی ما که بنیانگذار آمریکای فعلی می باشند، مقایسه نمود».

بدین ترتیب، سازمان سیا با مشارکت فعال عربستان سعودی و پاکستان توانست ۳۵ هزار مجاهد متعلق به ۴۰ کشور مختلف جهان را استخدام و علیه رژیم دمکراتیک افغانستان وارد عمل نماید. حتی بعد از خروج نیروهای شوروی از این کشور، حکومت مردمی افغانستان سه سال تمام در برابر مجاهدین فاشیست تحت حمایت جهان غرب و رژیم های مرتجع منطقه مقاومت نمود. بعد از سرنگونی رژیم دمکراتیک افغانستان، جنگ بر سر قدرت بین نیروهای طالبان و اتحاد مجاهدین مورد تنفر مردم با شکست نیروهای مجاهدین به پایان رسید. نیروهای طالبان حکومتی جنایتکار، سفاک ومرتجع تشکیل دادند. رژیمی که تا سال ۲۰۰۰، از حمایت و پشتیبانی گسترده دولت واشنگتن برخوردار بود.

برژینسکی با کمک عربستان سعودی، سازمان القاعده را تأسیس نمود. در جبهه افغانستان و در دشمنی با اتحاد شوروی، وی با جوانی بنام اسامه بن لادن آشنا شد. در آن ایام، جوان مذکور با دشمنان ایالات متحده در نبرد بود. بنابر این، اسامه بن لادن، فرد جنتلمن، شایسته معاشرت و مورد تأئید بشمار می رفت. اما وقتی که جوان میلیاردر سعودی و سازمان بنیادگرا و فاشیستی اش منافع ایالات متحده در جهان را مورد حمله قرار دادند، برژینسکی به هیچوجه از سیاست اتخاذی خود اظهار تأسف ننمود. چند سال قبل از سوءقصدهای ۱۱ سپتامبر، در گفتگوی معروف خود با هفته نامه نوول ابسرواتور فرانسه، برژینسکی مشاور سابق جیمی کارتر در این خصوص توضیح داد:

«ـ نوول ابسرواتور: رابرت گیت رئیس سابق سازمان سیا در خاطرات خود تأئید می نماید که سازمان های امنیتی ـ سری آمریکا شش ماه قبل از مداخله نظامی مستقیم اتحاد شوروی در افغانستان، کمک های خود به مجاهدین افغان را آغاز نموده بودند. در آن ایام، شما مشاور رئیس جمهور کارتر در مسائل امنیتی بودید. پس بنابراین شما نقش کلیدی و مهمی را در این خصوص ایفاء نمودید. امروز، آیا شما نقش مهم خود در اتخاذ این سیاست را تأئید می نمائید؟
ـ زبیگنیف برژینسکی: بلی. بنابر نوشته های رسمی، سازمان سیا در طول سال ۱۹۸۰ کمک های خود به مجاهدین افغان را آغاز نمود. به عبارت بهتر بعد از ورود نیروهای ارتش سرخ به افغانستان (۲۴ دسامبر ۱۹۷۹). اما واقعیت چیز دیگری است: در روز ۳ ژوئیه ۱۹۷۹، رئیس جمهور کارتر اولین دستورالعمل در خصوص کمک سری به مخالفان رژیم طرفدار شوروی بر سر قدرت در کابل را امضاء نمود. در این روز، من یادداشتی به رئیس جمهور نوشته و طی آن توضیح دادم که این کمک ها به مداخله نظامی مستقیم شوروی منجر خواهد شد.

ـ نوول ابسرواتور: وقتی که شوروی ها برای توجیه مداخله نظامی مستقیم خود اعلام نمودند که بخاطر مقابله و مبارزه علیه مداخله سری ایالات متحده در افغانستان اقدام به اتخاذ چنین سیاستی نموده اند، هیچکس توجیهات آنها را جدی نگرفت. در حالیکه بخش مهمی از استدلالات آنها با واقعیت همخوانی داشت ... آیا امروز، شما از کرده خود پشیمان هستید؟
برژینسکی: پشیمان و متأسف از چه اقدامی؟ این اقدام و عملیات محرمانه، پروژه و ایده جالب و قابل تحسینی بود. این عملیات با هدف کشاندن پای روس ها و انداختن شان در تله افغانستان بود. و شما می خواهید که من از این اقدام متأسف باشم. روزی که روس ها به طور رسمی وارد افغانستان شدند، من بلافاصله طی یادداشتی به رئیس جمهور کارتر نوشتم: هم اکنون شرایط برای تهیه مقدمات جنگی مشابه جنگ ویتنام برای اتحاد شوروی فراهم شده است.
ـ نوول ابسرواتور: آیا شما از تأسیس جریانات بنیادگرا و مرتجع اسلامی، از تسلیح، از مشاورت و پشتیبانی تروریست های آتی جهادگر پشیمان نیستید؟
ـ برژینسکی: در تاریخ جهان، چه مقوله ای مهم است: تشکیل گروه طالبان یا فروپاشی امپراطوری شوروی؟ چند مسلمان حسینی شده یا آزادی اروپای شرقی و پایان جنگ سرد؟»

در سال ۱۹۹۸، برژینسکی این چنین از تئوری ها و تاکتیک های پیروزمندانه خود سخن می گفت. یقینا در فردای ۱۱ سپتامبر (فروریختن دو برج مرکز تجارت جهانی) وی به هیچ وجه نمی توانست چنین تجزیه و تحلیل فاتحانه ای از تئوری و تاکتیک های خود ابراز دارد. واقعیت این است که «استراتژ بزرگ»، دست آورد و ارث درخشانی از خود برای کشورش برجای نگذاشته است. نظریه پردازانی چون برژینسکی بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، تئوری های بسیاری را در خصوص حفظ هژمونی و ابرقدرتی ایالات متحده آمریکا تدوین نمودند. به عقیده وی و همفکرانش، واشنگتن می باید بر تمام دنیا مسلط و اعمال هژمونی نماید. غافل از آن که سالهای مدیدی است که رژیم واشنگتن با بحران عمیقی روبه روست. بحرانی که ریشه در نظام سرمایه داری جهانی دارد.

برژینسکی و همفکران نزدیک اش چون کسینجر، بیش از آنکه ایدئولوگ و نظریه پردازباشند، تاکتیسین هایی هستند که در راستای حفظ هژمونی امپریالیسم آمریکا بر جهان تلاش می نمایند. کارهای آنان گاه موفق و گاه با شکست مواجه می شود ، درحقیقت آنها بیشتر به برندگان بلیط های بخت آزمایی شباهت دارند. فروپاشی اتحاد شوروی حاصل تئوری ها و تاکتیک های آنها نمی باشد. فروپاشی اتحاد شوروی ریشه در تضادهای درونی جامعه و نظام آن کشور داشت. راه رشد غیر سرمایه داری ، گذار مسالمت آمیز و دیگر نظریه های رویزیونیستی در حزب کمونیست شوروی سابق بود که آنها را از پا درآورد.هر چند برژینسکی، کسینجر وامثالهم مزورانه این فروپاشی را حاصل تلاش و تئوری های داهیانه خود معرفی می نمایند.

برژینسکی، کسینجر و ... بازیگران سیاسی دوران زوال امپریالیسم آمریکا می باشند. در عمل، آنها بیشتر مدیران و تصمیم گیرندگان ناماهر و ناتوان بحران های ناعلاج می باشند. هر تصمیم و هر تاکتیک آنها درعمل به تشدید بیش از پیش بحران موجود منجر می شود.
بررسی نتایج تصمیمات و تاکتیک های این جماعت در فردای ریزش دو برج مرکز تجارت جهانی، تهاجم گستاخانه و جنایتکارانه علیه افغانستان، تهاجم وحشیانه و استعمارگرانه علیه کشور باستانی عراق، بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ و بالاخره جنگ داخلی تحمیلی علیه خلق سوریه نشان می دهند که ایالات متحده همانند هرم مقوایی است که در حال فروپاشی می باشد. عناصری نظیر برژینسکی، کسینجر، پل ولفوویچ و ... ناتوانانه، برای ترمز کردن این فروپاشی تلاش می نمایند.


A.C.P- Postfach 12 02 06-60115 Frankfurt am Main-Germany

Fax: 00-49-221-170 490 21

Web Site: http://www.iranian-fedaii.de

E-Mail: organisation@iranian-fedaii.de

سایر مقالات:

باراک اوباما ارتجاع شیعه را به ارتجاع سنی ترجیح می دهد

عقب نشینی میرحسین موسوی و مطالبات جنبش اصیل مردم ایران

تشویق مردم به آرامش به نفع کدام طبقه است ؟

پرده دیگری از اعمال ددمنشانه آدم نمایان رژیم جمهوری اسلامی ایران - زجرنامه ی بهاره مقامی یکی از شقایق های له شده ی ایران ، قربانی تجاوز در زندان

جنگهای کوچک ـ قدرتهای بزرگ به قلم Patrick Cockburn

lموضع غرب در برابر رژیمی که قوانین بین المللی رابه سخره گرفته است

شیلی ۱۹۷۳ - ۱۱ سپتامبر دیگری

وضعیت فاجعه بار زندان کهریزک به قلم یکی از آزادشدگان این اردوگاه فاشیستی

چه کسانی حقایق را تحریف می کنند ؟

یادی از رفیق صفرخان (صفر قهرمانیان) به مسعود بهنود که علیرضا نوریزاده و ناصر مستشار هم بخوانند

پیرامون عناصر مرموز و طرز کار خبرچینهای رژیم جمهوری اسلامی ایران- درباره سایت مشکوک اعتراض و همکاری سربلند گرداننده این سایت با رژیم

ناگفته‭ ‬هایی‭ ‬در‭ ‬باره‭ ‬قتل‭ ‬شاپور‭ ‬بختیار‭ ‬در‭ ‬مصاحبه‭ ‬با‭ ‬سخنگوی‭ ‬سازمان‭ ‬چریکهای‭ ‬فدای‭ ‬خلق‭ ‬ایران‭ ‬حسین‭ ‬زهری (بهرام‭(

اکثریت‭: ‬چرچیلیسم‭ ‬یا‭ ‬رسیدن‭ ‬به‭ ‬قدرت‭ ‬به‭ ‬هر‭ ‬شکل- نامه به رفیق بهرام - حسین زهری و پاسخ رسیده‬

 چرا سربازان گمنام امام زمان رفیق بهرام - حسین زهری را هدف تبلیغات سوء خود قرار داده؟

چرا خائنین اکثریتی هر روز گستاخ تر می شوند؟ اظهارات رفیق حسین زهری در باره چاپخانه مخفی سازمان

وضعیت کنونی و جناح بندیهای درونی رژیم جمهوری اسلامی

خمینی چه گفت؟ خمینی چه کرد؟ (در باره دانشگاهها) قبل از به قدرت خزیدن بعد از به قدرت خزیدن

سایت «صدای مردم» متعلق به وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی ایران است

نوار گفتگوی هدایت اشتری لرکی معاون ساوامادر فرانسه با حبیبیان معاون ساواما در تهران

اسناد تبهکاریهای سربازان گمنام امام زمان

به کوبا دست نخواهید یافت - به قلم فیدل کاسترو

ماهوشیاری خودرا از دست نخواهیم داد-درباره ایرج مصداقی تواب و همکار رژیم جمهوری اسلامی ایران


حسین زهری
۱
حسین زهری