مصاحبه با میگوئل پاسکوآس، از بنیانگذاران جبهه مسلح انقلابی کلمبیا ـ فارک ـ و فرمانده ستون ۶ نظامی «فارک»

« ... ما اینجا آمده ایم تا در خصوص تدارک زندگی روزانه بهتر و آینده ای روشن و انسانی برای مردم زحمتکش کلمبیا و بالاخره کلمبیای جدید، گفتگو کنیم ... بسیاری از رسانه های گروهی جهان بدروغ گزارش می دهند که ما برای گفتگو حول شروط زمین گذاشتن اسلحه ها، نحوه تسلیم شدن و فروش خود، در اینجا حضور داریم. گزارشاتی بکلی دروغ و بیشرمانه ...»


میگوئل پاسکوآس خیلی آرام و خونسرد، بعد از اتمام گفتگوهای روزانه، به دیدار من آمد. دستم را فشرد و در کنار من نشست. وی سپس لیوان آب میوه اش را سر کشید و بعد از تحسین کیفیت بالای تولیدات مشروبات غیرالکلی کوبا، نگاهی از گوشه چشم به من انداخت. همه حرکاتش آرام و خونسردانه است. قبل از دیدار با وی، من با «ریکاردو ته لز» معروف به «رودریگو گراندا» مسئول روابط بین المللی و یکی از مسئولان هیئت نمایندگی فارک در مذاکره با مقامات دولت کلمبیا در هاوانا (پایتخت کوبا) مصاحبه طولانی انجام دادم. من در طول مصاحبه از «ریکاردو ته لز» خواهش نمودم تا میگوئل را برای انجام مصاحبه ای با من متقاعد سازد: «من میگوئل را به شما معرفی می کنم. تصمیم گیرنده نهایی خود وی است. محض اطلاع، باید بگویم که او در طول عمر طولانی مبارزاتی اش هیچگاه مصاحبه ای نکرده است و اگر اشتباه نکنم، تاکنون عکسی از وی در جایی به چاپ نرسیده است».

من حال وی را می پرسم. «خوبم. هر چند که دلم برای خاک وطن و جنگل تنگ شده است». در اولین برخورد، بلافاصله پی بردم که وی فرد چندان پرحرفی نیست و برای گذراندن وقت، لیوان آب میوه خود را مجددا پر می کند.

میگوئل آنجل پاسکوآس در نوامبر ۱۹۴۰ در شهر نیوا واقع در جنوب کلمبیا دیده بر جهان گشود و از ابتدای دهه ۶۰ میلادی به جنبش چریکی پیوست. او جزو گروه متشکل از ۵۲ چریک مرد و ۳ چریک زنی است که در منطقه مارک تالیا واقع در جنوب غرب کلمبیا، قهرمانانه در مقابل تهاجم نظامی ۱۶ هزار ارتشی که از حمایت و پشتیبانی مستشاران امریکایی برخوردار بودند، ایستادگی نمودند. در ۲۷ ماه مه ۱۹۶۴، در گرماگرم تهاجمات نظامی ارتش کلمبیا علیه مواضع جنبش چریکی نوپا، او یکی از رزمندگان بنیانگذار گروه فارک بود. هر چند که ۲ سال بعد از تشکیل، نام فارک را انتخاب نمودند. «اغلب گفته می شود که من آخرین بازمانده فعال گروه بنیانگذار فارک هستم. نباید فراموش کرد که خائیم بوستوس هنوز زنده و فعال است. البته به غیر از ما دو نفر، چند نفر دیگری نیز هنوز زنده هستند، اما این تعداد به خاطر کهولت سن و یا بیماری مبارزه را کنار گذاشته و هیچ فعالیتی ندارند.»

مدت ۲۵ سال است که میگوئل آنجل پاسکوآس فرماندهی ستون نظامی شماره ۶ جبهه فارک را در اختیار دارد. این ستون یکی از فعال ترین و از نظر استراتژیک مهم ترین و حساس ترین ستون های نظامی جبهه فارک بشمار می رود. ستون ۶، موفقیت های نظامی بسیاری را در مقابل ارتش قوی کلمبیا کسب نموده است و هم اکنون خطوط مقدم جبهه و صحنه درگیری ها بیش از پیش به حومه سومین شهر کلمبیا، کالی، نزدیک می شود.

برای درهم شکستن سکوت و ظاهر بی تفاوت میگوئل، به او می گویم: «در طول حیاتم، برای اولین بار است که این قدر دلار در کنار خود می بینم». و در توضیح به آنها می گویم: «حکومت کلمبیا میلیون ها دلار بر سر ته لز جایزه تعیین کرده است. و بر سر میگوئل، وزارت کشور امریکا ۲/۵ میلیون دلار و دولت کلمبیا نیز یک میلیون دلار جایزه تعیین کرده اند.» تلاش من برای شکستن جو سکوت چندان موفقیتی نداشت.

میگوئل ترجیح می دهد به لیوان آب میوه اش نگاه کرده و آن را مجددا پر کرده و سر کشد.

به وی پیشنهاد مصاحبه می کنم. در جواب به من می گوید که حرف زیادی برای گفتن ندارد. اصرار می کنم. بالاخره کوتاه آمده و با انجام مصاحبه موافقت می کند. به شرطی که مصاحبه در هوای آزاد صورت گیرد. او علاقه ای به صحبت در مکان بسته و سالن های پر سر و صدا ندارد: «سالهاست که من در یک اطاق نخوابیده ام. در اینجا، خوابیدن در یک اطاق و بر روی تخت خواب برای من دشوار است. من به شنیدن صدای بامدادی طبیعت، صدای جنبندگان کوچک جنگل، صدای آواز پرندگان عادت کرده ام. در اینجا صدای اتومبیل ها رنجم می دهد. در مناطق خود، در فلات، من شب ها بر روی برگ های درختان جنگل می خوابم. در مناطق جلگه ای، کم ارتفاع و مرطوب، بر روی حصیر مجهز به پشه بند استراحت می کنم. شما نمی توانید آرامش جنگل، کوهستان و مناطق روستایی را تصور کنید.»
«تا زمانی که سلامتی روحی و جسمی به من اجازه دهد، به مبارزه ادامه خواهم داد. این مبارزه تا تصرف قدرت سیاسی به طور بی وقفه ادامه خواهد داشت. ما خیلی علاقه مند بودیم که مبارزه مان از طرق سیاسی و مسالمت آمیز به پیش برده شود. و به همین خاطر است که برای گفتگو با حکومت اصرار کرده و می کنیم. چه خوب می شد که ما می توانستیم بدون کشته دادن، حزب سیاسی خود را تأسیس کنیم. اما در این خصوص نباید سادگی به خرج دهیم. نمونه اتحادیه میهنی را فراموش نکنیم. بیاد داشته باشیم که حکومت تقریبا ۵ هزار رفیق زن و مرد ما را کشت. به همین خاطر است که در فعالیت انقلابی ما، وزنه و اهمیت فعالیت نظامی، الزاما باید بیش از پیش تقویت و گسترش یابد. در مذاکرات فعلی، ما نباید اشتباهات گذشته را مجددا تکرار نمائیم. اشتباهات مربوط به گفتگوهایی که در منطقه کاگوان واقع در جنوب کلمبیا در طی سالهای ۲۰۰۲ - ۱۹۹۸ صورت گرفت. موفقیت های نظامی ما قبل از گفتگوهای کاگوان بسیار بالا بود و ما تا مقطع مذاکرات توانسته بودیم شکست های نظامی مهم، استراتژیک و سنگینی را به نیروهای دشمن وارد آوریم. در طول مدت مذاکرات، ما سادگی بخرج دادیم و به بیان بهتر خام شدیم. و وقتی که مذاکرات توسط آنها متوقف شد، به فاصله زمانی کوتاهی، دشمن تهاجم تمام عیار نظامی قوی و گسترده ای را در تمام جبهه ها آغاز نمود. آنها در طول مدت مذاکرات، با طول دادن گفتگوها از یک سوی و با خام کردن ما از سوی دیگر، خود را برای چنین تهاجم نظامی آماده می کردند. این تهاجم نظامی که توسط مستشاران، ببخشید گاوچران های نظامی امریکایی تدارک و برنامه ریزی شده بود، در رسانه ها به عنوان جنگ علیه تولید کنندگان مواد مخدر معرفی شد. اما در واقع، هدف این تهاجمات گسترده نظامی، پایان دادن به حیات سیاسی ـ نظامی ما بود. با وجود تلفات بسیار، ما توانستیم در اسرع وقت خود را با شرایط جدید جنگ و تاکتیک ها و استراتژی جدید دشمن وفق دهیم. ما بعد از هر نبرد و یا بمباران مناطق مان، برای پیشروی و پاسخ دادن شایسته به دشمن ، بلافاصله شیوه نبرد و تاکتیک های دشمن را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می دهیم ...

بارها در مورد احساسم از این که رژیم های مختلف بر سر مرده و یا زنده من جایزه های بسیار تعیین کرده اند، از من سئوال می کنند. در جواب باید بگویم که از این بابت بسیار خوشحالم. من هیچ ترسی از این جایزه گذاشتن ها و ... ندارم. من به این گونه ترفندها عادت کرده ام. گهگاهی به خاطر سن، سلامتی جسمی با من همراهی نمی کند. اما من معتقدم که امروز برای رهبری و فرماندهی، مشکلی ندارم. در زندگی سراسر چریکی ام، هیچگاه زخمی نشده ام. از این بابت خود را خیلی خوش شانس می دانم. در نبردهای بسیار بسیاری شرکت کرده ام. در بسیاری از نبردها برای فتح شهرها، در خط مقدم جنگیده ام. من شاهد به خون تپیدن رفقای نازنین زن و مرد بسیاری بوده ام. بارها و بارها من ناچار بودم، جسد خونین آنها را بر دوش گرفته و برای انجام مراسم خاکسپاری شایسته، از صحنه نبرد خارج سازم. تا بدین ترتیب پیکر خونین شان به دست دشمن نیفتد. دشمن همیشه تلاش دارد، با دست یافتن به اجساد رفقای ما کارزار تبلیغاتی براه اندازد. در طول زندگی مبارزاتی ام، بارها ناچار بودم، ساعت ها و گاه روزها در کنار اجساد خونین رفقای خود مخفی شوم، تا بعد از دور شدن دشمن، آنها را به پشت جبهه منتقل نمایم. بارها به همراه رفقای تحت فرماندهی ام، روزهای متوالی در محاصره کامل دشمن بوده ایم و با وجودی که دشمن در چند قدمی ما پرسه می زد، چاره ای جز مخفی شدن و تلاش برای درهم شکستن حلقه محاصره نداشتیم.

وقتی که در مطبوعات می خوانم و یا از رادیو می شنوم که دشمن ما را تروریست خطاب می کند، خنده ام می گیرد. در این خصوص باید بگویم که ما برای دستیابی به یک هدف مقدس و مردمی مبارزه می کنیم. البته نباید فراموش کرد که در این رابطه توده مردم بی دفاع و زحمتکش نیز بهای سنگینی از بابت عواقب جانبی جنگ فعلی پرداخت می نماید. نیروهای ارتش می گویند که ما در بین توده مردم مخفی می شویم و آنها را سپر بلای خود می سازیم. چه خوب بود، دشمن حداقل یکبار هم که شده، حقیقت را بیان می کرد. وقتی که ما آنها را محاصره می کنیم، مزدوران ارتشی به مدارس، خانه های مردم و بیمارستان ها پناه برده و در آنجا مخفی و سنگر می گیرند. آنها فرصت طلب، ترسو و بزدل هستند. کیست که در مرکز روستاها پایگاه پلیس و یا ارتش تأسیس می کند؟ ما یا آنها؟

متاسفانه جنگ کنونی هر روز بیش از پیش به مناطق پرجمعیت، شهرها، نزدیک می شود. با نزدیک شدن دامنه جنگ به مناطق پرجمعیت شهری، نیروهای ارتش بر سرکوب توده مردم زحمتکش و بی دفاع افزوده و با اعلام این که مردم از ما حمایت کرده و با ما همکاری می کنند، آنها را هدف گلوله های خود قرار می دهند. واقعیت این است که توده مردم شهری از نزدیک شدن مواضع ما به مناطق مسکونی شان خوشحال هستند. اما از سرکوب نیروهای ارتشی نیز ترس دارند. امروز، اگر نیروهای ما به نزدیکی شهرهای بزرگی چون «کالی» رسیده اند، این امر نشانگر این حقیقت است که ما تروریست نیستیم، چرا که بخش مهمی از توده مردم بدون این که اسلحه به دست گیرند، در کنار ما قرار دارند. بدون کار سیاسی در بین توده مردم و شناخت عمیق جامعه، پیشروی در جنگ انقلابی غیرممکن است.

یک هفته قبل از سفر به هاوانا، ارتش با انجام حملات برق آسای بسیاری تلاش نمود، مرا دستگیر و یا از پای درآورد. همه این حملات در منطقه ای صورت گرفتند که من قرار بود با نمایندگان سیاسی دولت کوبا و صلیب سرخ جهانی که مأمور انتقال من به بیرون از مرزهای کلمبیا بودند، ملاقات نمایم. وقتی که هلی کوپتر حامل نمایندگان کوبا و صلیب سرخ در منطقه ما به زمین نشست، ما تمام موازین و تدابیر امنیتی را بکار گرفتیم. چرا که ارتش می توانست با تقلید و چسباندن آرم صلیب سرخ بر روی هلی کوپتر نظامی (همانند ماجرای ربودن انگریت بتانکور) وارد عمل شود. با وجود تضمین های بسیار کشورهای مختلف، باز به حکومت کلمبیا نمی توان و نباید اعتماد و اطمینان کرد.

ناگفته نماند که برای ترک کلمبیا و پرواز به سوی کوبا و سپس عزیمت به اسلو برای آغاز مذاکرات، حکومت از انترپول خواستار لغو حکم بازداشت بین المللی که علیه من و بسیاری از نمایندگان ما صادر نموده است، گردید. در بازگشت از اسلو به مقصد هاوانا برای ادامه گفتگوها، حکومت کلمبیا مجددا خواستار بازداشت ما گردید. حکم درخواست بازداشت بین المللی صادره وی تنها در دو کشور کوبا و نروژ بی اعتبار می باشد. آیا این اقدام وی منطقی است؟ آیا صدور حکم بازداشت بین المللی علیه ما، در مقابل کشورهایی که روند مذاکرات را تدارک، برنامه ریزی و از نظر امنیتی تضمین نموده اند، اقدامی اصولی می باشد؟

من، دشمن و اربابش ایالات متحده امریکا را به خوبی می شناسم. هدف نهایی آنها به زانو درآوردن ماست. باید بگویم که آنان به این هدف خود نخواهند رسید. ما اینجا آمده ایم تا در خصوص تدارک زندگی روزانه بهتر، آینده ای روشن و انسانی برای مردم زحمتکش و بالاخره کلمبیایی جدید گفتگو کنیم. بسیاری از رسانه های گروهی جهان بدروغ گزارش می دهند که ما برای گفتگو حول شروط زمین گذاشتن اسلحه ، نحوه تسلیم شدن و فروش خود در اینجا حضور داریم. گزارشاتی بکلی دروغ و بیشرمانه. در اینجا علاقه دارم نکته ای را روشن کنم. در طول گفتگوهای مقدماتی، تنها حول موضوعاتی چون تضمین زندگی بهتر و عادلانه برای توده زحمتکش کلمبیا، تقسیم عادلانه ثروت در جامعه، تقسیم اراضی کشاورزی، استقرار و تضمین آزادیهای اجتماعی با نمایندگان حکومت گفتگو و تبادل نظر داشته ایم. اگر مسئولان خبررسانی ما در این خصوص کمتر توضیح داده و با این کار خود موجب ایجاد چنین سوء تفاهمات و مهمتر از همه موجب ایجاد نگرانی در بین نیروهای انقلابی و مترقی جهان شده اند، من از طرف آنان، هیئت نمایندگی فارک در مذاکرات جاری، هیئت رهبری فارک و تمام رزمندگان مان از مردم جهان در خصوص ضعف در امر خبررسانی، پوزش می طلبم.

انقلابیون و توده مردم زحمتکش جهان مطمئن باشند که ما هیچگاه در خصوص ۴۵ سال مبارزه بی امان خود علیه الیگارشی حاکم، ۴۵ سال فداکاری و از جان گذشتگی، ۴۵ سال رزم انقلابی خود با کسی مذاکره و گفتگو نخواهیم کرد. مطمئن باشید که آنها: دشمن و ارباب گاو چران امریکایی اش، هیچگاه نخواهند توانست ما و خلق زحمتکش حامی ما را به زانو درآورند. وعده و وعید های دشمن و اربابش برای ما هیچ جذابیتی ندارد. اگر حکومت و نمایندگان حاضر در جلسات واقعا صادق، راستگو و باوجدان باشند، گفتگوهای فعلی سرانجام روشنی خواهند داشت و راه را برای گفتگو و مذاکره در خصوص صلح واقعی و عدالت اجتماعی خواهند گشود. به امید استقرار عدالت واقعی و دمکراسی حقیقی و توده ای در کلمبیا.

توضیح :
این مصاحبه درهفته نامه شورش ارگان سندیکای کارگران کشاورزی مکزیک به چاپ رسیده است، مصاحبه گرنام خود را ذکر نکرده است.

عکسهای ۱ و ۲ مربوط به هیئت مذاکره کننده فارک در کوبا وعکس سوم از مناطق تحت کنترل فارک در کلمبیا می باشند.


A.C.P- Postfach 12 02 06-60115 Frankfurt am Main-Germany

Fax: 00-49-221-170 490 21

Web Site: http://www.iranian-fedaii.de

E-Mail: organisation@iranian-fedaii.de

سایر مقالات:

باراک اوباما ارتجاع شیعه را به ارتجاع سنی ترجیح می دهد

عقب نشینی میرحسین موسوی و مطالبات جنبش اصیل مردم ایران

تشویق مردم به آرامش به نفع کدام طبقه است ؟

پرده دیگری از اعمال ددمنشانه آدم نمایان رژیم جمهوری اسلامی ایران - زجرنامه ی بهاره مقامی یکی از شقایق های له شده ی ایران ، قربانی تجاوز در زندان

جنگهای کوچک ـ قدرتهای بزرگ به قلم Patrick Cockburn

lموضع غرب در برابر رژیمی که قوانین بین المللی رابه سخره گرفته است

شیلی ۱۹۷۳ - ۱۱ سپتامبر دیگری

وضعیت فاجعه بار زندان کهریزک به قلم یکی از آزادشدگان این اردوگاه فاشیستی

چه کسانی حقایق را تحریف می کنند ؟

یادی از رفیق صفرخان (صفر قهرمانیان) به مسعود بهنود که علیرضا نوریزاده و ناصر مستشار هم بخوانند

پیرامون عناصر مرموز و طرز کار خبرچینهای رژیم جمهوری اسلامی ایران- درباره سایت مشکوک اعتراض و همکاری سربلند گرداننده این سایت با رژیم

ناگفته‭ ‬هایی‭ ‬در‭ ‬باره‭ ‬قتل‭ ‬شاپور‭ ‬بختیار‭ ‬در‭ ‬مصاحبه‭ ‬با‭ ‬سخنگوی‭ ‬سازمان‭ ‬چریکهای‭ ‬فدای‭ ‬خلق‭ ‬ایران‭ ‬حسین‭ ‬زهری (بهرام‭(

اکثریت‭: ‬چرچیلیسم‭ ‬یا‭ ‬رسیدن‭ ‬به‭ ‬قدرت‭ ‬به‭ ‬هر‭ ‬شکل- نامه به رفیق بهرام - حسین زهری و پاسخ رسیده‬

 چرا سربازان گمنام امام زمان رفیق بهرام - حسین زهری را هدف تبلیغات سوء خود قرار داده؟

چرا خائنین اکثریتی هر روز گستاخ تر می شوند؟ اظهارات رفیق حسین زهری در باره چاپخانه مخفی سازمان

وضعیت کنونی و جناح بندیهای درونی رژیم جمهوری اسلامی

خمینی چه گفت؟ خمینی چه کرد؟ (در باره دانشگاهها) قبل از به قدرت خزیدن بعد از به قدرت خزیدن

سایت «صدای مردم» متعلق به وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی ایران است

نوار گفتگوی هدایت اشتری لرکی معاون ساوامادر فرانسه با حبیبیان معاون ساواما در تهران

اسناد تبهکاریهای سربازان گمنام امام زمان

به کوبا دست نخواهید یافت - به قلم فیدل کاسترو

ماهوشیاری خودرا از دست نخواهیم داد-درباره ایرج مصداقی تواب و همکار رژیم جمهوری اسلامی ایران


حسین زهری
۱
حسین زهری