هماهنگی روزافزون دولت آمریکا و «اصلاح طلبان» جمهوری اسلامی ایران

هماهنگی روزافزون دولت آمریکا و «اصلاح طلبان» جمهوری اسلامی ایران

پس از مسافرت حسن روحانی به آمریکا وانعقاد پیمانهای مخفیانه همکاری با امپریالیسم آمریکا ، سران جناح «اصلاح طلب» با مناسبت و بی مناسبت از حسن رفتار آمریکا سخن می گویند. درخصوص تعریف و تمجید از امپریالیسم آمریکا، بخصوص جان کری وزیر خارجه این کشور، محمد جواد ظریف وزیر خارجه رژیم ، حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی گوی سبقت را از دیگران ربوده اند.
جناح «اصولگرای» رژیم که در برابر تحریمهای غرب تاب توان را از دست داد ، اکنون موذیانه پشت سر «اصلاح طلبان» قرار گرفته و با انتقاد ظاهری ازروند تحولات با آمریکا کماکان خودرا «رادیکال» معرفی می کند .

هاشمی رفسنجانی که نقش اول پشت پرده سازش با آمریکا را عهده دارشده است بیش از همه تلاش می کند تا چهره «دوستانه و مسالمت آمیز» جدیدی از آمریکا نشان دهد.
وی در سفرچند روز پیش خود به کرمان در مصلای این شهر هنگام سخنرانی گفته است:« وقتی وزیرخارجه آمریکا به وزیر خارجه ایران می گوید ما خلف وعده خود را جبران می کنیم و مذاکرات باید ادامه یابد؛ یعنی عزم قدرت های غربی برای گفت وگوهای دوستانه با ایران جدی است.» وی در ادامه گفته هایش ادعا کرده « کری به ظریف گفته تخلف آمریکا را جبران می کنیم»
رجا نیوز نیز گزار شی در باره اظهارات رفسنجانی منتشر کرده است که به نقل قول زیر بسنده می کنیم: «به گزارش فارس، هاشمی رفسنجانی در آخرین گفتگوی خود با فصلنامه مطالعات بین المللی گفته است: آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟»
اینگونه تبلیغات هاشمی در دفاع از آمریکا در شرایطی فزونی یافته است که ظریف وزیر خارجه رژیم قبل از وی اعلام کرده است "آمریکا میتواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ایران را از کار بیاندازد!"

حسن نیت هایی که آمریکا به جناح « اصلاح طلب» نشان می دهد
از آنجا که آمریکا خود را ژاندارم دنیا به حساب می آورد، لذاهراز گاهی بسته به نیاز اقتصادی و سیاسی اش ، نقشی بین المللی به عواملل و هم پیمانانش محول می کند.نمونه ها در سراسرجهان بسیارند ولی برای اثبات حقیقت به ذکر چند مورد درباره ایران و ترکیه بسنده می کنیم.
درسپتامبر ۱۹۹۸ هنگامیکه آمریکا از راههای مختلف به حمایت و پشتیبانی «جناح اصلاح طلب» رژیم جمهوری اسلامی ایران برخاست، هرگونه اظهارات محمد خاتمی رئیس جمهور«اصلاحات» را به فال نیک می گرفت. در آن سال خاتمی در سخنرانی اش در نیویورک آمریکارا «بزرگترین تمدن» خواند و آبراهام لینکلن را شهید قلمداد کرد. آمریکا نیز برای حمایت از این خادم، وسایل چهره بین المللی شدنش را فراهم کرد.از اینرو هنگامیکه خاتمی «گفتگوی تمدنها» را مطرح کرد آمریکا در زمره اولین کشورهای حامی این نظر شد تا از اینطریق دولت «اصلاحات » را تقویت کند.

در ژانویه ۲۰۱۱ هنگامیکه سودان جنوبی اعلام استقلال کرد ، اوباما به رجب طیب اردوغان رخصت داد تا وی که نه خود ونه کشورش هیچگونه نقشی در تحولات سودان داشتند بعنوان اولین رئیس جمهوروارد سودان جنوبی شود تا از اینطویق به اردوغان و ترکیه نقشی محول کرده باشند.
پس از انتخابات اخیر ایران و روی کار آوردن حسن روحانی باردیگر این ترفند ازسوی آمریکا به کار گرفته شد.
هفته پیش خبرگزاریهای رژیم با آب و تاب نوشتند:
«مجمع عمومی سازمان ملل متحد امروز قطعنامه پیشنهادی از سوی ایران در مورد جهان علیه خشونت و افراطی گری را با اجماع به تصویب رساند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، پیشنهاد این اقدام از سوی رئیس جمهور کشورمان در جریان سخنرانی اش در مجمع عمومی سازمان ملل در مهرماه سال جاری مطرح شده بود.»

شوخی تاریخ را بنگر، رژیمی که در قساوت و آدم کشی در قرن حاضر زبانزد خاص و عام است، رژیمی که هر روزمردم ایران را سرکوب می کند، آزادیخواهان را با زندان و اعدام کیفر می دهد،حتی در زمان تصویب این قطعنامه ده ها کرد را به جوخه اعدام سپرد از جانب «پرچمداران حقوق بشر» مبتکر مخالف «خشونت و افراطی گری» شناخته می شود.آیا از دید اعضای مجمع عمومی سازمان ملل متحد پنهان است که این رژیم تاکنون چند صد هزار نفراز آزادیخوهان ایران را تیرباران کرده و میلیونها نفر را آواره ساخته است؟ آیا به جز منافع دنیای غرب چه چیزی باعث شده است تا رژیمی تبهکار با رهبرانی دزد و فرومایه ، اکنون ازسوی آمریکا ، ببخشید (مجمع عمومی سازمان ملل متحد) سردمدار مخالفت با «خشونت و افراطی گری » معرفی می شود. به طور قطع اینگونه ترفندها از سوی آمریکا تنها موجب افزایش نفرت و انزجار مردم ایران از آنها خواهد شد. از سوی دیگر عجزسران رژیم جمهوری اسلامی ایران در برابر غرب به عامه مردم ثابت می کند کلیه حرفهای «ضدامپریالیستی» رژیم حرفهای پوچی بیش نبوده است. بنا براین برای مردم ایران راهی نمانده است به جز برافکندن این رژیم ضد مردمی و استقرار حکومتی واقعا دمکراتیک و آزادیخواه .